00:00
دوشنبه - 1401/01/01
00:00
چهارشنبه - 1401/01/31
همه جای ایران و جهان
رویداد بهاری توکا 1401
همهی کسانی که صفحهی اینستاگرام توکا را میشناسند و دنبال میکنند، میدانند که توکا مسابقههای جورواجوری برگزار میکند به اسم توکازما. جایزهی برندگان هر مسابقه 50 توک (واحد پول توکاییها) است. وقتی امتیاز برندهها به 500 توک برسد، هدیههای توکایی ما را دریافت میکنند. چه هدیههایی؟
این هدایای خاص و دلبر را همه دوست دارند: عروسک توکا که با عشق بافته شده، دفترچهی یادداشت و کتابهای قصهگویی، پیچیده در کاغذ کادوی توکایی و گردنبندی که به تو یادآوری میکند: «پر طلاییت رو پیدا کن».
استقبال شرکتکنندگان از توکازما باعث شد به این فکر کنیم که از مخاطبانمان بخواهیم آنها هم قصه بگویند، قصههای خودشان را با موضوع امید.
امید کلیدواژهی مهم ما در سال 1401 است. پیش از شروع سال، در جلسات بسیار، دربارهاش فکر کردیم و مشورت کردیم و عاقبت دیدیم آنچه این روزها بیش از هر چیزی لازم داریم، همین امید است. از مخاطبانمان خواستیم از امید قصه بگویند.
امید آن اعجازی است که هر صبح، من و تو را از بستر گرم بلند میکند، برای درس خواندن، باز کردن درِ مغازهای کوچک در محلهی قدیمیمان، رفتن به اداره، در آغوش گرفتن فرزندمان، حتی روشن کردن شعلهی زیر کتری یا شانه زدن موها و نگاه کردن به چهرهمان در آینه. امید آن نوشدارویی است که ملتی رخوتزده را به تکاپو وامیدارد تا برای تغییر سرنوشت خود تلاش کند و به دنبال خوبی و زیبایی، راههای نرفته را بیازماید.
قدیمیها میگفتند: «ناامیدی بزرگترین گناه است».
امسال ما میخواهیم در کنار شما و به یاری شما، از امید بگوییم، آن هم در زمانهای که انگار امید از ما خیلی دور است. اصلاً ویژگی امید همین است؛ گاهی درست همان موقعی درِ خانهی دلت را میزند که فکر میکنی رفته است پشت هفت کوه سیاه.
برنامهریزی برای مسابقهی امید را شروع کردیم.
اول گفتیم از 9 تا 99 سال میتوانند در این مسابقه شرکت کنند، اما بعد، 6 سالهها، 7 سالهها و 8 سالهها برایمان داستانهایی فرستادند که شرمنده شدیم! شرایط را عوض کردیم: شرکت در مسابقه محدودیت سنی ندارد.
شروع مسابقه فصل بهار بود، فصل امید و آغاز.
زمان مجاز قصهگویی را هم 5 تا 15 دقیقه تعیین کردیم، چون باید ویژگیهای خاص فضای مجازی و حوصلهی مخاطب امروز را در نظر میگرفتیم.
جایزهی مسابقه: سه برگزیدهی اول، از 250هزار تا 500هزار تومان و ده برگزیدهی دیگر، دیپلم افتخار و نشان قصهگوی توانای توکا
شرایط خاص مسابقهی قصهگویی امید را این طور تعریف کردیم:
- گفتیم قصهگویان در استفاده از ابزار و تکنیکهای خلاقانه آزادند.
- گفتیم حواستان هست که اسم و مشخصاتتان برایمان خیلی عزیز و مهماند؟ پس آنها را کامل و دقیق برایمان بنویسید.
- گفتیم رسم امانتداری را که به جا میآورید؟ اگر قصه از خودتان نیست، لابد منبع قصه (نویسنده یا مترجم یا گردآورندهاش) را مینویسید.البته اگر افسانهها و داستانهای محلی را که موضوعشان امید است، اجرا کنید، امتیاز ویژه دارید.
- گفتیم شما که میدانید ادب قصهگویی این است که قصههایمان کلیشههای جنسیتی نداشته باشند، خشونت و نژادپرستی را (آشکار یا پنهان) ترویج نکنند و مخالف حقوق کودکان نباشند. میدانیدکه اینها، هم با ارزشهای شما و هم با ارزشها و اهداف توکا ناسازگار است. میدانستیم اگر افسانهی کهن یا متن ارزشمندی را هم انتخاب کردید که در آن (به خاطر موقعیت تاریخی و جغرافیایی)، این چیزها هست، به شیوهی خلاق و جذاب، آن را با نگاهی نو بازآفرینی میکنید و زنگار را از چهرهی طلا میزدایید.
باید فکری هم برای جایزه میکردیم؛ هرچند قصهها خودشان جایزهاند. قرار گذاشتیم سه برگزیدهی اول، از 250هزار تا 500هزار تومان و ده برگزیدهی دیگر، دیپلم افتخار و نشان قصهگوی توانای توکا از ما بگیرند، اما فراموش نکردیم که قصه خودش بزرگترین جایزه است و جایزههای ما فقط برای نشان دادن دوستی و سپاسگزاری است.
نشستیم و منتظر شدیم. خیلی زود، قصههای ارزشمند شما به دستمان رسیدند. به قصههای زیبای شما گوش کردیم و امید پرتو نوری بود که از پنجرهی قصههای شما به گلدان اشتیاق ما تابید.
قصهگوها از همهی ردههای سنی بودند، از مادربزرگی مهربان که قصهی شمع امید را برایمان گفت تا بچههایی که با جسارت واشتیاق، روبهروی دوربین نشسته بودند و با کلام کودکانه و دهان گرمشان، به قصهها طعم عسل میدادند، مادران، مربیان و نویسندهها، همه برایمان قصه فرستاده بودند.
همهی قصهها و قصهگوها برای ما عزیز بودند، حتی آنها که یادشان رفته بود باید قصهگویی میکردند، نه بلندخوانی یا قصههایشان طولانیتر از زمان تعیین شده بود. همهی آن قصهها حاصل تلاش و مهربانیِ دوستداران قصه و مشتاقان قصهگویی بودند.
به هر حال، مسابقه یعنی اینکه همیشه بعضیها به خط پایان نمیرسند یا دیر میرسند. بعضی از شرکتکنندگان از دور مسابقه خارج شدند (اما نه از دایرهی امید ما توکاییها، چون حالا میدانیم یاران و همراهان زیادی داریم و همیشه میتوانیم به هنر، خلاقیت و مهارتشان پشتگرم باشیم و دور نخواهد بود که بعدتر سراغشان برویم).
داوران مسابقه دکتر رویا یدالهی، معصومه موسویان و عزت صدیقی لویه بودند که هر سه از پژوهشگران، فعالان فرهنگی و قصهگویان سرزمین خراساناند. داوری در سه مرحله صورت گرفت، نشست مشترک و نهایی برگزار شد و عاقبت، نام برگزیدگان در صفحهی اینستاگرام توکا اعلام شد.
داوری آغاز شد. داوران مسابقه دکتر رویا یدالهی، معصومه موسویان و عزت صدیقی لویه بودند که هر سه از پژوهشگران، فعالان فرهنگی و قصهگویان سرزمین خراساناند. داوری در سه مرحله صورت گرفت، نشست مشترک و نهایی برگزار شد و عاقبت، نام برگزیدگان در صفحهی اینستاگرام توکا اعلام شد.
برندگان نهایی مسابقه را اعلام کردیم:
- خانم حمیده پهلوسای (مادربزرگ قصهگو) از مشهد؛
- خانم پروین کلاته (نوجوان) از سبزوار؛
- خانم آیلین میرمیکائیلزادگان (کودک) از مشهد؛
- خانم اعظم خزائی (بزرگسال) از گناباد.
تقدیر شدگان و برگزیدگانِ نشان قصهگوی توانا این عزیزان بودند:
- خانم هیوا ملکی از کردستان (بزرگسال)؛
- خانم سوگل داوودی از مشهد (کودک)؛
- آقای آرش چزگی از مشهد (نوجوان)؛
- آقای یاسین ثانی از تهران (کودک)؛
- خانم محبوبه رهی از مشهد (بزرگسال)؛
مسابقه تمام شد؛ برندهها را هم اعلام کردیم، اما جایزهها چه میشوند؟
برای آن هنوز برنامه داریم.
در رویداد یادآوری، امید و شادی که بنا داریم در خانهی سالمندان برگزار کنیم، جوایز این دوستان را طی مراسم مخصوص به آنها تقدیم خواهیم کرد و از همراهان توکا هم تقدیر خواهد شد.
توکا باز هم با قصهها، رویدادها و مسابقات فراوانی میان مردم خواهد بود و دلگرم به همراهی و حضور همه شما عزیزان است.
این رویداد منقضی شده است.