قصههای متنی
وبلاگ توکا
قصههای توکا
فروشگاه توکا
دورههای توکا
مردی که هرگز نمی میرد. ( معرفی فردوسی)
3 مرداد 1403
گیتی و شاپور از انتهای باغ با داد و فریاد، مادرشان را صدا میزدند تا رسیدند به خانه. نفسنفس میزدند. فردوسی ه
بیشتر بخوانید...
باغ جادویی بود، اما…
3 بهمن 1402
در روزگاران گذشته، یک مرد باغداری بود که همه اونو میشناختن. چرا این مرد باغدار رو میشناختن؟ چون این پیرم
بیشتر بخوانید...
قصهی ماهپیشونی – روایت مناسب قصهگویی کودکان امروز
3 دی 1402
یکی بود؛ یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. اون زمونا که آسمون آبیتر بود و شبا تو آسمون، ماه بزرگتر و پرنورتر م
بیشتر بخوانید...
درخت قاضی (حکایتی از قابوسنامه)
3 آذر 1402
این حکایت از “قابوسنامه” اثر امیر عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر است و توسط عزت صدیقی لوی
بیشتر بخوانید...
کدو قلقلهزن – روایت مناسب قصهگویی برای کودکان امروز
3 آبان 1402
آهای! آهای! یه قصه دارم! یه قصه عین شیرینی باقلوا، عین تخمهی آفتابگردون، عین سیبای لُپُگلیِ بهاری!
بچهها
بیشتر بخوانید...
صدای هزار هزار پرنده در گوش من است (ابوعلی سینا)
3 مهر 1402
تازه روی درخت جاگیر شده بودم که ریحانه خاتون از ته باغ، با آن چشمهای تیزش مرا دید. چنگ زد به صورتش و دوید سمت م
بیشتر بخوانید...
کمان جادویی – بر اساس داستان آرش کمانگیر شاهنامه فردوسی
3 شهریور 1402
روزگار سختی بود که جنگ تمامی نداشت. افراسیاب، پادشاه توران زمین، به ایران حمله کرده بود و این جنگ دوازده سال طو
بیشتر بخوانید...
این باغ قصههای عجیبی دارد (سعدی شیرازی)
3 مرداد 1402
سفرهی بزرگی در ایوان کاخ گسترده بودند، سفرهای رنگارنگ از انواع خوراکها و نوشیدنیها. سینی و طَبَقهای م
بیشتر بخوانید...
یک دکتر حسابی
3 تیر 1402
پستچی یک بسته از مادامشکلاتی آورده است. ما دلمان پر میزند که پدر زودتر بیاید و شکلاتهای خوشمزه را بخوریم.
بیشتر بخوانید...
هزار و یک کلمه
3 خرداد 1402
یک خانم توران میرهادی بود که خیلی کارها از او برمیآمد و خیلی جاها رفته بود. او میتوانست از آن رییسها و مدیر
بیشتر بخوانید...
قصهی بز زنگولهپا
3 اردیبهشت 1402
یکی بود؛ یکی نبود. یه جایی، اون وقتا که حیوونا هنوز حرف زدن یادشون نرفته بود و کنار آدما واسه خودشون خونه و زندگ
بیشتر بخوانید...
روز نو
3 آذر 1401
جهانِ علم و حکمت دانشمندِ قصهگو کم نداشته است، قصهگوهایی که هرجا بودهاند، به هرجا سفر کردهاند، اگر در د
بیشتر بخوانید...
قصهی مهربانترین پدربزرگ نقاش – محمود فرشچیان
8 آبان 1401
نقاشیها داستان دارند؛ مخصوصاً تابلوهای عزا و محرم که واقعهای تلخ و تاریخی را روایت میکنند؛ تابلویی مثل «
بیشتر بخوانید...
قصهی آشنایی من با مرجان فولادوند
8 آبان 1401
مرجان فولادوند نویسنده و شاعر و روزنامهنگار و دکتر ادبیات فارسی است. کلی در حوزهی ادبیات فارسی و ادبیات کود
بیشتر بخوانید...
عمران صلاحی، بچهی جوادیه
5 آبان 1401
عمران صلاحی نوشتن را از مجلهی توفیق و به دنبال آشنایی با پرویز شاپور در سال 1345 آغاز کرد. مجلهی توفیق هفته
بیشتر بخوانید...
بزرگمردی به نام دکتر مرتضی شیخ
5 آبان 1401
حتماً این جمله را شنیدید که میگویند دست این دکتر سبک است. چرا بعضی از دکترها در چشم مردم بزرگاند؟ این جا بای
بیشتر بخوانید...
مجید انتظامی، اصیل و مردمدار
4 آبان 1401
من فکر میکنم مجیدی انتظامی مثل پدرش مردم را خوب میشناسد؛ برای همین است که با آهنگ «روز واقعه» گریستهایم و
بیشتر بخوانید...
هوشنگ ابتهاج، مرد کهن ادبیات امروز
4 آبان 1401
به هوشنگ ابتهاج که فکر میکنم آن ریش بلند سفید که از او چهرهای متفاوت و دیرینه ساخته را فقط در ذهن ندارم. برای
بیشتر بخوانید...
آشنا و خوش رنگ و لعاب؛ مثل نقاشیهای پرویز کلانتری
3 آبان 1401
هویت چیز عجیبی است. شما اگر در هنر مدرن هم سرامد باشی، با آن داشتههای هویتی و درونی میتوانی این هنر مدرن را آ
بیشتر بخوانید...
قصهی قهرمانی آتشنشانان
7 مهر 1401
نمیخواستیم غمنامه بنویسیم اما تقویمِ مناسبتهای ما با غم و درد عجین است. این روزها یکی از شغلهای سخت، بدو
بیشتر بخوانید...