کوزهی پر از سکهی طلا
1 آبان 1401
شما اگر یک کوزه پر از سکهی طلا پیدا کنید، با آن چهکار میکنید؟ مخفیاش میکنید، یا به همه میگویید؟ در این قصه، برادرِ بزرگتر داستان یک کوزهی پر از طلا پیدا میکند!
در یک آبادی، دو برادر زندگی میکردند. برادر بزرگتر عاقل و هوشیار بود و کشاورزی میکرد؛ و برادر کوچکتر سادهدل بود و شغلش ماهیگیری بود. برادر کوچکتر همهچیز را برای همه تعریف میکرد و اصلاً رازدار خوبی نبود. تا اینکه یک روز برادر بزرگتر هنگام کشاورزی، یک کوزه پز از سکهی طلا پیدا میکند…
قصهگو: داوود ریحانی
دیدگاهتان را بنویسید