اصطلاح ساختن: درسهایی از بزرگان
اصطلاح ساختن: درسهایی از بزرگان
اصطلاح علمی یا دانشواژه (term) یکی از ضروریات کار علمی است. اصلاً کار علم آن است که با ساختن مفاهیم و نظامهای ذهنی جدید، جهان را برای ما معنادار و قابل فهم کند. مفاهیم و نظامهای ذهنی در قالب کلمات و روابط آنها با هم قابل عرضه و ارایه میشوند و کلماتی که مفاهیم و نظامهای ذهنی هر علم را نشان میدهند، با کلمات معمولی و عادی زبان تفاوت دارند. در این مقاله، شما را با اندیشههای یکی از بزرگان حوزهی دانش و فرهنگ دربارهی اصول ساختنِ اصطلاح یا دانشواژه آشنا میکنم: میرشمسالدین ادیب سلطانی. مطالب را از کتاب ارزشمند راهنمای آماده ساختن کتاب برای مؤلفان، مترجمان، ویراستاران، کتابداران، ناشران، چاپخانهها و دوستداران کتاب نقل و ارایه خواهم کرد.
یکی از غمانگیزترین ماجراهای زندگی در این جهان، آن است که گاهی آدمها یا چیزهای ارزشمندی که میتوانند درد انسانهایی را درمان و مسئلهی آنها را حل کنند، از دسترس و دید آنها دور میمانند یا دیده میشوند، اما به چشمشان نمیآیند و ارزش آنها را نمیفهمند. کتاب راهنمای آماده ساختن کتاب… نوشتهی ادیبسلطانی نیز یکی از آن چیزهای ارزشمند است که ارزش آن به قدر کافی و حتی کمتر از کافی شناخته نشده و نیازمندان به این کتاب و مباحث آن (همانها که در عنوان کتاب، بعد از واژهی «برای» به آنها اشاره کرده است) غالباً حتی نمیدانند که به چنین کتابی احتیاج دارند.
فهم زبان کتاب راهنمای آماده ساختن کتاب… برای بیشتر مخاطبانی که در عنوان کتاب به آنها اشاره شده، سخت است. شاید یکی از دلایل بیبهرگی و غفلت از این کتاب مهم هم همین باشد. علاوه بر این، از زمان تألیف و نشر کتاب تا حالا (با اینکه در ویراستهای متعدد بازنگری و بهروز شده است) دنیای چاپ و نشر تغییرات زیادی کرده است و برخی مسایل مطرح در کتاب، یا دیگر وجود ندارند یا به شکل دیگری درآمدهاند. به عبارت دیگر، کتاب در برخی موارد، نیاز به بازنگری یا حتی تألیف مجدد دارد. اما این به آن معنا نیست که کتاب دیگر به درد نمیخورد. در این کتاب قطور، هنوز بخشهای زیادی هست که نه تنها به شدت به آنها نیاز داریم، بلکه نیازمان به آنها با گذشت زمان، حتی بیشتر و جدیتر شده است. یکی از این مسایل، مسئلهی اصولِ ساختنِ دانشواژهها یا اصطلاحهاست.
ادیبسلطانی در پرداختن به مسئلهی اصطلاحشناسی، علاوه بر طرح اصول این کار، به فلسفه و رویکردی که روش ما را در کاربستِ این اصول تعیین خواهد کرد هم میپردازد. من در ادامه، اول اصول بنیادی اصطلاحسازی را از دید او نقل میکنم و بعد، فلسفه و رویکردی را که او برای به کار بستن این اصول پیشنهاد میکند، معرفی خواهم کرد.
در کار دانشواژهسازی باید همواره جستوجوگر و نوگرا باشیم، اما هنگام ساختن یا انتخاب واژه، محتاط و حتی محافظهکار باشیم، یعنی در عین اینکه به ذهنمان اجازهی میدهیم به مفاهیم و معانی نو و حتی دانشواژههای غریب و نامأنوس بیندیشد، در عمل و هنگام واژهسازی یا انتخاب واژه، تا حدی به سنت علمی اعتماد کنیم و آن را در فرآیند دانشواژهسازی مد نظر قرار بدهیم.
اصول اصطلاحسازی از دید ادیبسلطانی
ادیبسلطانی چهار اصل اساسی برای اصطلاحسازی مطرح میکند:
- ما به اصطلاحات نیاز داریم و نمیتوانیم مفاهیم را صرفاً با تعاریفشان در علم به کار ببریم. تعاریف مفصلند و اگر قرار باشد هربار که از آنها استفاده میکنیم، کل تعریف را بیاوریم، عملاً نوشتن متون علمی ناممکن میشود؛ پس باید کلمات یا عباراتی انتخاب کنیم که نمایندهی تعاریف باشند.
- بین معنای کلمهای که انتخاب میکنیم تا نمایندهی تعریف ما از مفهوم باشد و خودِ آن تعریف باید ارتباط باشد. البته هیچ کلمهای نمیتواند تمام بار تعریف یک مفهوم را به دوش بکشد، اما دانشواژه یا اصطلاح باید حتیالامکان خودآشکار باشد، یعنی خود کلمه تا حدی ما را به تعریف و مفهوم واقعی آن اصطلاح هدایت کند. یادمان باشد که هیچ دانشواژهای آنقدر روشن و واضح نیست که بینیاز از تعریف و قرارداد باشد. دانشواژهها با واژههای معمول فرق دارند و کاربرد و مفهوم خاصی دارند که حتماً باید مطرح شوند. برای همین هم هست که در بسیاری از قالبها و ژانرهای متون علمی، تعریف دانشواژهها و مفاهیم اساسی جزو اصول است.
- دانشواژه را باید طوری ساخت یا انتخاب کرد که نسبت به کلمات عادی زبان که معنایی نزدیک به آنها دارند، تا حدی متمایز و مشخص باشند و برای مخاطب معلوم باشد که با یک اصطلاح علمی در معنایی خاص طرف است، نه در معنای روزمره و معمول آن.
- دانشواژه باید قابلیت تحرک و صرف شدن داشته باشد، یعنی بشود از آن، کلمات مشتقی هم ساخت و مثلاً اگر اسم است، بشود از آن صفت و قید یا حتی مصدر ساخت. این کار باعث میشود در کاربرد مفاهیم متصل و مربوط به آن اصطلاح، تشتت و چندپارگی پیش نیاید و مخاطب بداند که آن صفت و قید، مربوط به همان مفهومی است که تعریفش به طور خاص ارایه شده و محل توافق است، نه مفهوم دیگری.
فلسفه و رویکرد مطلوب در اصطلاحسازی
ادیبسلطانی معتقد است در ساختن اصطلاحات علمی باید رویکردی میانهروانه و مبتنی بر تساهل و تسامح داشت. او میگوی همانطور که رودخانهای بزرگ از رودها و نهرهای بسیاری تشکیل میشود، زبان هم از گرایشهای گوناگون و متفاوت جان میگیرد. تفاوتهای این گرایشها را نباید مخرب و ناقضِ هم دانست، چون آنها در عمل، در کلیت آن زبان، یکدیگر را تکمیل میکنند و برای زبان سودمندند؛ پس گرایشهای متفاوت با گرایش خودمان را در امر اصطلاحسازی، نباید نادیده بگیریم و در عین حال نباید تسلیم و مرعوب آنها شویم؛ بلکه باید تفاوتها را بپذیریم و در جایی که ممکن و درست است، همگرایانه و همنوا با گرایشهای دیگر عمل کنیم. با این دید، مثلاً سرهگرایان و عربیگرایان، هرکدام به شیوهای، به زبان خدمت میکنند و گرچه ممکن است در مواردی، حاصل کارشان قابل انتقاد باشد، به سهم خود، قابلیتها و پتانسیل زبان را افزایش میدهند.
نکتهی دیگری که باید در نظر داشته باشیم، این است که در کار دانشواژهسازی باید همواره جستوجوگر و نوگرا باشیم، اما هنگام ساختن یا انتخاب واژه، محتاط و حتی محافظهکار باشیم، یعنی در عین اینکه به ذهنمان اجازهی میدهیم به مفاهیم و معانی نو و حتی دانشواژههای غریب و نامأنوس بیندیشد، در عمل و هنگام واژهسازی یا انتخاب واژه، تا حدی به سنت علمی اعتماد کنیم و آن را در فرآیند دانشواژهسازی مد نظر قرار بدهیم، زیرا دانشواژههایی که در سنت علمی رایج و کاربردی شدهاند، به احتمال زیاد، از نظر درستی، زیبایی و کاربرد، آنقدر قوی و مفید بودهاند که به چنین جایگاهی رسیدهاند.
کلام آخر
نکتهی مهمی که باید در کاربرد اصول دانشواژهسازی و رویکرد میانهروانه به این حوزهی دانش به خاطر داشت، این است که گاهی ممکن است این اصول در تناقض و رقابت با هم قرار بگیرند، یعنی مثلاً اگر بخواهیم اصطلاحی بسازیم که خودآشکار باشد و معنا و مفهومش به معنای خود واژه نزدیکتر باشد، ممکن است دانشواژهی مد نظر ما قابلیت تحرک و صرف شدنش کم باشد و نتوان از آن مشتقات دیگر ساخت یا اگر دانشواژه خیلی متمایز و مشخص باشد، دیگر خیلی خودآشکار یا آشنا و منطبق بر سنت علمی نباشد. در این موارد، دانشمند پژوهشگر باید ببیند در مجموع، کدام اصل در آن موقعیت خاص ارجحیت دارد و باید مقدم بر دیگر اصول قرار بگیرد.
علاوه بر اینها دانشواژهسازی معضلات و مشکلات دیگری هم دارد که در مقالهای دیگر، به صورت مجزا به آن خواهم پرداخت. قطعاً در نظر داشتن این اصول و رویکرد و مبنای فلسفی پیشنهادیِ ادیبسلطانی، به محققان و دانشمندان در ساخت دانشواژهها و اصطلاحات علمی مناسب، کمک قابل توجهی خواهد کرد و در حکم راهنمایی نظری برای آنها خواهد بود.
منابع
- ادیبسلطانی، میرشمسالدین. (1374). راهنمای آماده ساختن کتاب برای مؤلفان، مترجمان، ویراستاران، کتابداران، ناشران، چاپخانهها و دوستداران کتاب. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. ویراست دوم، چاپ نخست.
دیدگاهتان را بنویسید