توکتاب شمارهی 35 – ایتالیا و اصفهان
دورهمی توکتاب 35 به گفتوگو دربارهی کتابی متفاوت اختصاص داشت: ایتالیا و اصفهان، کتابی نوشتهی آنجلو میکله پیهمونتسه که همراه با برگزاری نمایشگاه تکنولوژی ایتالیا و به بهانهی چهارصدمین سالی که از پایتخت شدن اصفهان میگذشت، چاپ شده تا برخی از جنبههای روابط تاریخی و فرهنگی بین ایتالیا و اصفهان را كه در طی قرون بسط یافتهاند و نيز سهم علمی ایتالیا را در شناخت این شهر و حفظ بناهای تاریخی آن ارج بنهند. ناشر كتاب هم سفارت ایتالیا در ایران بوده است.
كتاب اين هفته از معماری و آداب و رسوم و فرهنگ اصفهان سخن میگفت و جذاب و قابل توجه بود، چون نگاه یک سیاح و مسافر خارجي را به شهر اصفهان نشان ميدهد، در روزهایی که هنوز ساختمان نقش جهان کامل نشده بوده است. اولین شركتكننده دربارهي ژانر كتاب، يعني سفرنامه صحبت کرد که برایش جالب بوده؛ به خصوص كه خواندن این کتاب را يك معمار توصیه کرده. او گفت: «بعد از خواندن کتاب متوجه شدم علت معرفي آن اين بوده که برخلاف سفرنامههای دیگر که به آداب و رسوم و فرهنگها اشاره دارند، این کتاب به معماری اصفهان خیلی توجه دارد و حتماً کتاب مهمی برای معماران است. نکتهي جالب دیگر این است که پادشاهان این سیاحان را با تشریفات در دم و دستگاه خودشان راه میدادهاند و سؤال اين است كه پس چرا از نظر آنها در معماری استفاده نمیکردهاند؟ مثلاً در جایی نویسنده میگوید نقش و نگارهاي بناها پرخرج و پرکار بودند، اما هنرمندانه نبودند و شلوغ و بدون ایده بودند. آيا اين نظر يك معمار بوده است؟».
دوست بعدی گفت: «کتاب در قالب نامهنگاری بود و این براي من كه شغلم نامه نوشتن است، خیلی جالب بود. چند نکته در این کتاب برایم عجیب و جالب بود؛ يكي اینکه به نظر آن سیاح، نقاشیهای ایرانی خیلی ساده و ابتدایی بوده تا حدی که نگران بوده مبادا شاه نقاش همراه آنها را پيش خود نگهدارد. نکتهي بعدی حیوانآزاری بود که خیلی در کتاب دیده میشد؛ مثلاً شيوهای که فیل را فرمانپذیر میکردند یا منارهای که از جمجمهی حیوانات درست کرده بودند و اینکه خیلی عادی بود که در قصر، جایگاه و قفس حیوانات وحشی بوده است. شاه گوزن شکار میکرده و فقط نیم کیلو از آن گوشت درمیآورده!… نکتهی دیگر کودهای انسانی بود که برای استخراج آن پول هم میگرفتهاند».
دوست بعدی گفت: «خواندن سفرنامه برای من سخت بود، اما با الزام به خواندن آن متوجه شدم سفرنامهی جالبی است. کتاب دو بخش دارد. در یک بخش، توصیفات معماری اصفهان آرمانگرایانه است، اما در بخش دوم، مسافر دیدی واقعبینانه دارد. در بخش اول، بارها میگوید اصفهان از ایتالیا زیباتر است، اما در بخش دوم، از اینکه چنین مقایسهای صورت گرفته، تعجب میکند. توصیف جزییات آشپزخانه هم جالب بود».
دوست کتابخوان بعدی گفت: «اولین سفرنامهای بود که خواندم و کتاب کمی برایم خستهکننده بود. چیزی که برایم جالب بود، توصيف خوابیدن روی پشت بام بود، تصوير روشن شدن هوا و بالا آمدن خورشید، طوری که فرد مجبور بوده است بیدار شود. نکتهی جالب دیگر اشاره به این بود که صفویه پایهگذار دولت شیعه در ایران بوده، اما دربارهی قیمت شراب هم در آن زمان مطالبی میخوانیم! زبان ترکی زبان دربار بوده و دلیلی که میآورد هم قابل توجه است: قزلباشها ترک بودهاند و برای همین، گفتوگوی شاه با سپاهش ترکی بوده. دو بخشی بودن کتاب هم جالب بود. در بخشی، از جاذبهها و باغها میگوید و در بخش دیگر، خانههایی که سقفش با یک باران خراب میشود».
شرکتکنندهی بعدی معلمی بود که همیشه نکات جذاب کتاب را یادداشت میکند. او گفت کتاب را کامل خوانده است و تأکید کرد: «این کتاب از جنبهی تاریخی، فرهنگی، پادشاهی و مخصوصاً معماری، خیلی ارزشمند است، اما به نظر من بریدهبریده بود. دربارهی معماری هم اطلاعات کاملی نمیدهد؛ مثلاً دربارهی سیستم صوتی این بناها حرفی نمیزند. دوستم میگوید آن زمان ایتالیایی نبوده است که با آن مقایسه شود». او دربارهی کود انسانی که برخی حاضران پرسیده بودند، از خاطرات کودکی خود گفت و توضیح داد که فرآیند استفاده از آن چهطور بوده است.
مجری نشست که خود کتاب را معرفی کرده بود، خانم مهندس نصرالله حسینی است. او پس از آنکه نیمی از حاضران دربارهی کتاب گفتوگو کردند، توضیحاتی دربارهی مسایل مطرح شده داد: «سیاحی که این کتاب را نوشته، خیلی از موارد را به شاه نمیگوید، چون ملازمان اجازهی گفتوگو یا دیدار با شاه را به او نمیدهند. پیشتر گفته بودم کتابی هست با عنوان صدایی که شنیده نشد. در این کتاب، گروهی از جامعه شناسان در دههی پنجاه، پی میبرند که زیر پوست شهر، طغیان و انقلابی در حرکت است. این پژوهشگران سه بار تلاش میکنند نتایج تحقیقشان را به شاه بگویند، اما موفق به دیدارش نمیشوند. این روند هنوز هم ادامه دارد».
خانم نصرالله حسینی از چند سفرنامهی دیگر، مثل سفرنامهی شاردن، در سرزمین آفتاب: دومین سفرنامهي هاینریش بروگش و سفرنامهي مادام دیولافوآ صحبت كرد که معماری در آنها هم جایگاه ویژهای دارد، زيرا معماری و بنای شهرها همیشه موجب تحیر و ستایش مسافران میشده است. از ديد او، نکتهي جالب این کتاب توصیف مطبخ است که ما کمتر در آثار سیاحان ميبينیم. در مورد زبان گفتوگوها هم یادآوري كرد که شاه با سربازان یا قزلباشها ترکی صحبت میکند، اما زبان رسمی فارسی است و نامهنگاريها به زبان فارسی است. در اين دوره، مكاتبات پادشاهان عثمانی مثل سلطان سلیم هم به زبان فارسی بوده. سلطان سلیم به زبان فارسی علاقهمند بوده و دیوان سعدی را حفظ بوده است. مجري ادامه داد: «قبول دارم کتاب تکهتکه است، چون از نگاه یک سیاح است. در گذشته، موضوع آشپزخانه و معماری آن در مقایسه آن با امروز، بیشتر مسئلهاي فرهنگی و مربوط به جایگاه زن بوده است. در گذشته، مطبخ دور از خانه و در محیط جدایی بوده است. با زندگی مدرن، آشپزخانه وارد خانه شد و الان حتی با سازهي جزیره در خانه، مرز ديوار بين آشپزخانه و بقيهي خانه هم برداشته شده و آشپزخانه بیهیچ حایلی به پذیرایی وصل است. بحث درست یا غلط آن جداست، اما بیشتر فرهنگی است».
نقد و بررسیها ادامه پیدا كرد. دوست بعدی ما هم مهندس بود و براي ما تصاویری از زیبایی معماری اصفهان و کاشیکاریهاي آن آورده بود كه قرار شد در گروه مجازی به اشتراک بگذارد. او به اين نكته اشاره كرد كه گاهي در کاشیکاریها از رنگ قرمز استفاده شده که اصلاً اذیتکننده نیست و نوعي قرمز لطیف و چشمنواز است. او گفت: «معماری چیزی جدای از وضع مملکت و کشور نیست. با خواندن این کتاب از خودم پرسیدم كه ما چه چیزی برای صد سال آیندهی مشهد به یادگار میگذاریم! در مورد زبان ترکی هم همانطور كه میدانیم، ترکی زبان کاملی است و حتی اصطلاحاتی دارد که توصیف حالت یا احساسي است که معادل فارسی ندارد. نكتهي مهم ديگر كتاب، همزیستی مسالمتآمیز ادیان در کنار هم بود».
دوست بعدی دانشجوي جوانی است که گفت: «برایم جالب بود که در آن زمان هم مردم دوست داشتهاند غذایشان را بیرون بخورند. به اين فكر كردم كه پشتی قرمزهای خانهي مادربزرگها از چه دورانی بوده. جمع کردن نژادهای مختلف در اصفهان توسط شاه هم خیلی برایم جالب بود».
دوست بعدی به فضای شادی که در شهر جاری بوده اشاره كرد که برای سیاح هم قابل توجه بوده، مراسمی مثل گلباران مردم، جشنها و شادیها و… . علاوه بر آن، اين مسئله برايش قابل توجه بوده كه در اصفهان، محصول فراوان بوده، اما تنوع نداشته و مردم فقط به اينکه زندگي روزمرهشان بگذرد، راضی بودهاند و نیازی به تنوع محصولات کشاورزی نمیديدهاند.
دوست جوان ديگرمان گفت: «فعال بودن زن و مرد در آن دوران، خیلی برايم جالب بود؛ مخصوصاً اینکه سوارکاری زنان از مردان بهتر بوده است». او از شعری که پیترو دلاواله به زبان فارسی دربارهي اصفهان سروده، گفت، شعری که بیشتر به شعر نو شبیه است و غلطهایی هم دارد، اما براي همه جالب بود که یک سیاح خارجی شعری در وصف اصفهان گفته.
در پايان، خانم مهندس حسینی جمعبندی نشست را انجام داد. او به تفاوت نگاهها و ضرورتِ داشتنِ سوادِ تماشا اشاره كرد. او گفت: «گردش در اصفهان، حتي به صورت مجازي، اگر با حضور يك مهندس معماری که سواد تماشا داشته باشد و توضیحات درست و دقيقي دربارهي بنا بدهد، همه از آن استقبال ميكنند».
پایانبخش برنامه معرفی کتاب و رأیگیری برای نشستهای بعدی بود. کتابهای مرداد و شهریور ماه توکتاب مشخص و به زودي در گروه تلگرام توكا اعلام میشود. كتاب هفتهي آينده مادر و خاطرات پنجاه سال زندگي در ايران، نوشتهي توران ميرهادي و سيمين ضرابي است.
دیدگاهتان را بنویسید