توکتاب شمارهی 39 – مفهوم ها و ابزارهای تفکر نقادانه
کتاب مفاهیم و اصول تفکر نقادانه که در آن، تفکر نقادانه منزلهي چارچوبی كارآمد براي حل مسئله برای هر حرفه، دورهي تحصیلی و هر زمينهي ديگر زندگی معرفی میشود، کتاب سیونهمین دورهمی توکتاب بود. مجری دورهمي 39 توكتاب خانم دکتر رویا یدالهی بود. او در ابتداي جلسه گفت: «موضوع اين کتاب ابزارهای تفکر نقادانه است. من در دورهي لیسانس از طريق يكي از استادانم با اين مفهوم آشنا شدم. او به ما آموخت که خواندن، پژوهش و فکر کردن روش دارد. این مفاهیم در آن دوره هنوز آنقدرها مطرح نبودند. اصطلاح تفکر نقادانه که الان رایج است، آن وقتها بيگانه یا ترسناك به نظر ميرسيد؛ مثل اصطلاح فمینیسم که مردم بیآنکه بدانند چیست، دربارهاش موضع میگیرند. ما بعداً فهمیدیم که نبود تفکر نقادانه چه آثار سوئي دارد. خوشبختانه امروز، تفکر نقادانه به مفهومي آشنا و مطلوب تبديل شده است». بعد از اين مقدمه، حاضران در نشست، طرح ديدگاههاي خود را دربارهي كتاب آغاز كردند.
اولین شركتكننده گفت: «مهمترین ایرادی که بر اين کتاب وارد است، این است که مترجم میگوید کار او بازنویسی است. اینکه آیا مترجم چنین حقی دارد به کنار؛ اين كار او باعث شده بود كه اصلاً نتوانم بفهمم کدام بخش کتاب از آن نویسنده است و کدام بخش از مترجم. به نظر من، مترجم خودخواهانه با کتاب رفتار کرده است. کتاب ایرانی است یا خارجی؟ اگر خارجی است، بحث اسیدپاشها و اصولگرا و اصلاحطلب چرا در آن آمده؟ در هر حال، ترجمهي بدی داشت، اما در بخشهای خلاصهي کتاب، راهکارهای پژوهش درست را میبینیم. میبینیم که سؤال کردن هم بایدهایی دارد. هرچند اصطلاحات مندرآوردی و سختی دارد؛ مثل مرحلهی سنجشگرانهاندیشی در تحقیق. واژهنامهي توصیفی هم خیلی عجیب بود. گاه تعریف اصطلاح از خود آن دشوارتر شده یا کلمههایی را در واژهنامه آورده که اصلاً نیازی به تعریف ندارند؛ مثلاً واژهي صادق را تعریف کرده است! اندیشهورزان را دستهبندی کرده، اما ما نمیدانیم معیار تفكيك اندیشهورز مبتدی با متوسط چيست. با اين حال، دغدغهي دوستمان كه كتاب را معرفي كردهاند، واقعاً ارزشمند است و پیشنهاد میکنم حتماً با همین موضوع، کتابهاي خوب ديگري بخوانیم».
دوست کتابخوان ديگرمان كه كتاب را پيشنهاد كرده بود، گفت: «من احساس میکنم در گذشته، اندیشه و نگاه دُگم و بستهای داشتم. باز شدن باب تفکر نقادانه به من خیلی کمک کرد و به من دید بازتری داد و به من نحوهي فکر کردن را آموخت. این کتاب در باب مغالطه، پرسشگری و صدق در كلام، نکات ارزشمندي دارد. شاید بهتر بود مثلاً كتابي ميخوانديم كه فقط دربارهي مغالطه و انواع آن بگويد. گاهي شناخت انسان به لحاظ کمّیت بالا میرود، اما از لحاظ کیفیت ارزشی ندارد، چون نوع جمعبندی و تحلیل و پذیرفتن را یاد نگرفته؛ درست صحبت کردن و نوع بیان و از کجا به کجا رسیدن را بلد نیست».
شركتكنندهي بعدي به سهم خود از دوستمان كه كتاب را معرفي كرده بود، تشکر کرد و گفت كه در طي جلسات توكتاب، از ايشان، شيوهي کتاب خواندن و خلاصهنویسی و دستهبندی مطالب را آموخته است. او گفت: «در زمينهي موضوع اين کتاب، شش کلاه تفکر اثر ادوارد دوبونو هم کتاب جالبی است و ما در جلسات کاریمان بر اساس آن كار میكنیم. موضوع آن روش فکر کردن و حرف زدن دربارهي یک موضوع است و زبان طنز دارد».
دوست دیگرمان گفت که موضوع کتاب را دوست داشته، اما این کتاب سختخوان بوده است. انگار مترجم تلاش کرده جوری بگوید که ما نفهمیم! او ادامه داد: «اما شیوهي فکر کردن برای من خیلی مهم است. در کودکی، درست و غلط برایمان خیلی آشکار بود، اما وقتی بزرگ شدیم، ديديم تشخیص درست و غلط سخت است و تازه متوجه شدیم که فکر کردن هم شیوه دارد. در قرآن هم خدا میگوید ما به تو قوهي فرقان عطا میکنیم. قبلاً باورم این بود که درست و غلط مشخص است، اما بزرگتر که شدم، دیدم تصمیمگیری چهقدر سخت است و تشخیص درست و غلط نیاز به تفکر دارد».
شركتكنندهي بعدي گفت: «فکر میکنم از این کتاب خيلي استقبال نشد، چون شبیه جزوهي دانشگاهی بود و اصل کتاب حتماً بهتر است. این کتاب حس و حال شبهای امتحان را برایم داشت. جزوهای برای حفظ كردن و امتحان دادن بود؛ نه برای فهمیدن. نويسنده معادلهاي نامناسب و دشواري براي اصطلاحات انتخاب کرده بود كه غالباً نامفهوم بودند. در كل، ترجمهي ناقصي از یک کتاب است. تنها جایی که براي فهم مطلب مثال میآورد و قابلفهمتر است، جايي است كه دربارهي تفکر جامعهمحور حرف ميزند.، اما تفکر جامعهمحور هم معنی مشخصي ندارد. آیا منظور کلیشه یا عرف بوده؟ توضیحات هم در سطحي است كه گويي براي عوام است و به نظر میآید كار مترجم است. کاش به سراغ اصل کتاب ميرفتيم!».
دوست گرافیستمان از صفحهآرایی کتاب میگوید که از ديد او افتضاح است و ميگويد: «من تعجب میکنم چهطور ناشر به این نکته توجه نداشته است. من پادکستهای با محوریت تفکر نقادانه را دوست دارم و گوش ميكنم». دوستمان رادیو تفکر نقاد و پادكست آقای دکتر اکبر سلطانی را در اين حوزه معرفی کرد. بحث پادكستهاي خوب باز ميشود و دوستان ديگر هم كتابهاي صوتي و پادكستهاي ديگري چه در زمينهي موضوع كتاب و چه در زمينههاي ديگر، معرفي ميكنند؛ از جمله پادکست رخ، كتاب صوتي ارباب حلقهها با صدای آرمان سلطانزاده، دیج ایمیج، پادكستِ امیر یاری، و رادیو جعبه.
عاقبت و در پايانبندی این نشست، خانم یدالهی اينطور گفت: «مؤسسهي توكا یک مؤسسهي قصهگویی است. ما اعتقاد داریم قصه چیز بسیار مهمی است و فقط برای خواباندن بچهها نیست. پيشتر، اين مسئله را هميشه حس ميكردم، اما علت آن تا مدتها برایم مبهم بود و کارکرد دقيق قصه را نمیدانستم تا وقتي كه با مفهوم هوش روایی آشنا شدم و فهميدم قصه و روایت ابزار بستهبندی شناختهای ماست و نه فقط یک وسیلهي سرگرمی. ما انسانها شناختهاي گوناگون علمی، و فلسفي و… را باید در قالب روایت بچینیم تا بتوانیم آنها را به دیگران منتقل کنیم. با این تعریف از روایت، حتی مقالهی علمی-پژوهشی هم که غیرداستانیترین ژانر است، نوعي قصه است. شما در مقاله دارید یک مسیر پژوهشی را مثل يك ماجرا تعریف میکنید. اما متنها یا جزواتي مثل اینکه براي اين دورهمي خوانديم، قصه ندارند و در يك بافت روايي شكل نگرفتهاند و عقیم و ابترند.
قصه به دادههاي ما بافت و عاطفه ميبخشد. استنلی گرینسپن، پژوهشگر حوزهی علوم شناختی است. او میگوید ما آدمها حتی قبل از دریافت دادههای حواس، عواطف و هیجانات پیوسته به آنها را دریافت میکنیم و چیزی را بدون بافت عاطفی درک نمیکنیم.
این مترجم خلاصهها و یادداشتبرداریهای شخصی خودش را در کتاب آورده است و من اصلاً به این متن، کتاب نمیگویم. از دید من، این جزوهی دانشگاهی یا چیزی شبیه خلاصهنویسی کنکوری بود. مترجم هویت کتاب را با این کارش از آن گرفته. گویی کتاب در خلأ نوشته شده است و اصلا ربطی به زندگی ما ندارد. بافت و فضا ندارد. با این همه تأکید میکنم مبحث تفکر انتقادی موضوع ارزشمند و مهمی است و خوب است تلاش کنیم متن شایستهای در این زمینه برای مطالعه انتخاب کنیم. با این نقد، بحث دربارهی کتاب (یا جزوهی) تفکر نقادانه و توکتاب 39 به پایان رسید.
طبق قرار، کتاب توکتاب بعدی سر کلاس با کیارستمی از پال کرونین خواهد بود با ترجمهی سهراب مهدوی.
وعدهی دیدار ما: سهشنبه، 6 شهریور 1403، در خانهی توکا.
به امید دیدار!
سایر جلسات توکتاب
توکتاب شمارهی 40 – سر کلاس با کیارستمی
-
توکتاب شمارهی 38 – دوست بازیافته از فرد اولمن
23 مهر 1403 -
توکتاب شمارهی 36 – مادر و پنجاه سال زندگی در ایران
21 مرداد 1403 -
توکتاب شمارهی 35 – ایتالیا و اصفهان
10 مرداد 1403
دیدگاهتان را بنویسید