ژانرهای ادبیات کودک در قصهگویی- بخش دوم
ژانرهای ادبیات کودک در قصهگویی- بخش دوم
در بخش اول این مقاله گفتیم که یکی از چالشهای قصهگوهایی که با کودکان و نوجوانان کار میکنند (حرفهای یا غیرحرفهای)، انتخاب قصه برای آنهاست. برای انتخاب قصه باید بتوانیم قصهها را طبقهبندی کنیم و برای طبقهبندی، به مبنا و اساسی نیاز داریم. قصههایی که ما برای بچهها میگوییم، بخشی از ادبیات کودک و نوجوانند؛ بنابراین میتوانیم از نظریههای ادبیات کودک و نوجوان برای پیدا کردن یک مبنای طبقهبندیِ کارآمد استفاده کنیم. من نظریهی ژانرهای ادبیات کودک و نوجوان از ماریا نیکولایهوا را پیشنهاد کردم و گفتم که او در این نظریه، مسئلهی رشد در شکل نمادینِ سفرِ تشرف را مبنای طبقهبندی قرار میدهد و معتقد است هر اثری از آثار ادبیات کودک و نوجوان را میتوان شکل نمادین یکی از این مراحل سفر تشرف در نظر گرفت. نیکولایهوا ژانرهای ادبیات کودک را بر مبنای سفر تشرف کودک به مقصد بزرگسالی، اینطور نامگذاری کرده است: ادبیات پیش از هبوط، ادبیات کارناوالی و ادبیات پس از هبوط.
رسیدیم به بخش معرفی اصلاحات ژانری که نیکولایهوا پیشنهاد کرده است. امیدوارم بخش اول مقاله را دقیق خوانده باشید، چون در ادامه، به آن شناختها نیاز خواهیم داشت. برویم سراغ اولین ژانر: ادبیات پیش از هبوط.
سایر قسمتهای این مقاله
ادبیات پیش از هبوط
آدم و حوا پیش از هبوط، معصوم بودند و خوشبخت. آنها کار نمیکردند، زشتی و زیبایی برایشان معنا نداشت. رنجی نداشتند. حامی بزرگ در بهشت خود، همه چیز برایشان فراهم کرده بود. آنها بد نبودند. آنها برهنه بودند، اما برهنگی بد و رسواکننده نبود. آنها از جنسیت خود آگاه نبودند. مرگ وجود نداشت. زمان ابدی و دایرهوار بود. این توصیفها را خواندید؟ حالا به جای آدم و حوا بگذارید «کودک» و به جای حامی بزرگ بگذارید «بزرگترها». کودک در نخستین دورهی زندگیاش، اگر در شرایط نسبتاً مطلوبی باشد، در چنین فضایی خواهد بود. کودک در نخستین دورههای حیاتش تحت حمایت کامل بزرگترهاست. همهی نیازهایش را آنها برطرف میکنند. او بیگناه، معصوم و بیتجربه است. رنجی ندارد، چون درگیر نظامهای قدرت جهان بزرگسالان نیست. پدر و مادرش بهترینند، مهمترینند، زیرا او نمیداند در جهان بیرون چه خبر است. او تکلیف اجتماعی ندارد. کسی توقعی از او ندارد. مرگ برایش بیمعناست و زمان مفهومی ندارد. زمان او با زمان بزرگسالان متفاوت است و هنوز متوجه تفاوتهای جنسیتی نیست. کودک آدم و حواست در بهشت عدن.
اولین مرحلهی سفر تشرف مرحلهی ناآگاهی و معصومیت و بیتجربگیست. کودک وارد جهان شده است و جهان برای او بهشتی است که حامیان بزرگسالش آن را برای او ساختهاند. در ادبیات کودک، آثاری که جهان را برای قهرمانشان به این شکل تصویر میکنند، آثار پیشازهبوطیاند. در این آثار، مرگ جایی ندارد؛ اگر هم جایگاهی داشته باشد، به صورت امری برگشتپذیر و قابل جبران تصویر میشود. جهان داستان برای قهرمان داستان امن است و در تمام مسیر داستان، کودک در حمایت کامل جهان بزرگسال قرار دارد. بسیاری از کتابهای مربوط به کودکان گروه سنی الف از این نوعند. کتاب شب بهخیر خرس کوچولو نوشتهی فرانک اش، یکی از این نوع کتابهاست. در این کتاب، خرس کوچولو و مادرش باید به غار بروند و برای خواب زمستانی آماده شوند، اما خرس کوچولو آماده نیست. مادر در چهار مرحله تلاش میکند با رفع نیازهای او کمکش کند تا بتواند به خواب زمستانی برود. خرس کوچولو در پناه حمایت و عشق بیقیدوشرط مادرش، بر مشکل تغییر مکان خود غلبه میکند و به خواب میرود.
اما آیا فقط در بین کتابهای گروه سنی الف میتوانیم چنین کتابهایی پیدا کنیم؟ نیکولایهوا میگوید طبقهبندی ژانری او را نباید لزوماً منطبق با ردهبندی سنی کودکان و کتابهایشان دانست. در هر دورهای از کودکی تا نوجوانی، ممکن است این بهشت عدن در ادبیات کودک و نوجوان منعکس شود.
ادبیات کارناوالی
کودکان در جهان بزرگسالان، ضعیف و بیپناهند. آنها قدرتی ندارند. تمام هستی آنها وابسته به قدرت بزرگترها و تصمیمهایی است که آنها میگیرند، اما بزرگسالان گاهی خم میشوند تا کودکان بر پشت آنها سوار شوند. کودکان روی سرسرهی پارک که آن را به شکل کشتی دزدان دریایی ساختهاند، ماجراجوییهای خیالی میکنند. پای اجاق گاز، بچهها زیر نظر بزرگتری که سعی میکند حضور و قدرت خودش را پنهان کند، نخستین غذاهای ساده را آماده میکنند. آنها قهرمان یک بازی خیالی و موقتیاند. آنها در کارناوالند، در جشنی که مرد فقیر زشتی موقتاً پادشاه آن است و مردم سرمست از جنون کارناوال، فرمانهای او را بیچون و چرا میپذیرند. کودک گاهی پادشاه کارناوالی میشود که بزرگترها برای او به راه میاندازند. اول و آخر کارناوال همان نظم پیشین است. کودک به بهشت امن خود بازمیگردد، اما در فضای کارناوال میتواند گریز کوتاه و امنی به جهان بزرگسالان بزند و در خیال، قهرمان آن باشد. سرگذشت نارنیا نمونهی خوبی برای این نوع داستانها هستند. داستانهای کارناوالی کودکان را در هیئت قهرمان تخیلیِ جهان خودشان نشان میدهند. آنها در این دنیا حاکم و جنگجو و قانونگذارند، اما در پایان کار، به خانهی خود برمیگردند. جهان کارناوال نیز با تمام ماجراهایش امن است. در این جهان، نوعی آگاهی مبهم، خام و معصومانه از امر جنسی و تفاوتهای جنسیتی وجود دارد، اما هنوز میتوان گفت امر جنسی در این داستانها غایب است.
ادبیات پس از هبوط
عاقبت، زمانی میرسد که کودک به مرزهای جهان بزرگسالی میرسد. شناختها و مهارتهای او به حدی رسیده است که آمادهی ورود به این جهان است. او اکنون میتواند با جهان واقعیت مواجه شود. این مواجهه شبیه یک نوع مرگ است. کودکیِ او در آستانهی این جهان میمیرد تا او از نو زاده شود. کودک در حال تجربهای سهمگین است. آثاری که آنها را ادبیات نوجوان مینامیم، غالباً از این نوعند. اینجاست که مرگ وارد جهان کودک میشود؛ اینجاست که او از بهشت خود، به زمین گناهکاران هبوط میکند و از طریق تجربه، در فرآیندهای زندگی سهیم میشود و در ازای آن، هویت و پایگاه اجتماعی کسب میکند. ادبیات پس از هبوط آغاز این سفر نو و پایان سفر تشرف از کودکی به بزرگسالی است. در آثار این ژانر، ماجراهای تلخ و هولناک جهان واقع از نوجوان پنهان نمیشود. ممکن است او شکست بخورد و حتی بمیرد. در این داستانها زمان بازگشتپذیر نیست؛ تفاوتهای جنسیتی و امر جنسی اندکاندک آشکار میشوند و جهان اطراف را برای قهرمان داستان، به شکل دیگری در میآورند. ماجراجویی در این جهان واقعی هزینه دارد. نمونهی خیلی خوب آن در آثار فارسی، رمان هستی نوشتهی فرهاد حسنزاده است. این رمان بخشی از زندگی دختری به نام هستی را روایت میکند که رویاهای متفاوتی دارد. او شجاع است و میل به ماجراجویی دارد. عاقبت، جنگ (ایران و عراق) به او فرصتی برای ماجراجوییهایش میدهد، اما او متوجه میشود معنای واقعی این ماجراجوییها چیست و در گذر از ماجراجویی کودکانه به مسئولیتپذیری بزرگسالانه، بلوغ، عشق و مرگ را تجربه میکند.
نیکولایهوا این طبقهبندی سهگانه را خیلی مفصلتر و کاملتر ارایه کرده است. اگر علاقهمند بودید مطلب را کاملتر بفهمید و بخوانید، به کتاب دیگرخوانیهای ناگزیر مراجعه کنید و ترجمهی مقالهی نیکولایهوا را با عنوان «بزرگ شدن، دوراهی ادبیات کودک»، آنجا بخوانید و اگر دوست داشتید اصل مقاله را به زبان انگلیسی بخوانید، میتوانید آن را در کتاب Children’s Literature as Communication نوشتهی Roger D. Sell پیدا کنید با عنوان «Growing up, The Dilemma of Children’s Literature».
حالا بر اساس این نوع ژانربندی، مبنایی داریم برای طبقهبندی آثار کودک و نوجوان بر مبنای مهمترین مسئلهی داستانهای کودکان، یعنی رشد یا همان سفر تشرف آنها از کودکی به بزرگسالی. به عبارت دیگر، وقتی یک داستان کودک را بررسی میکنیم، یک سؤال خیلی مهم داریم که دربارهاش بپرسیم: «این کتاب کودک را در کدام مرحله از سفر تشرفش تصویر کرده و دربارهی این مرحله، چه چیزهایی به کودک میگوید؟ کودک این کتاب در باغ بهشت است یا در کارناوال یا به جهان واقعیت هبوط کرده؟». آن وقت میتوانیم تصمیم بگیریم که کودک مخاطبمان را با کدام رویکرد خطاب کنیم.
بخش مهم دیگری که در قصهگویی بر مبنای رویکرد ژانری ادبیات کودک باید به آن بپردازم، بخش انطباق مخاطب با ژانر کتاب است، یعنی تشخیص اینکه کتاب مناسب کودکان خاصی که مخاطب ما هستند، از کدام یک از این ژانرها باید باشند. ادامهی این بحث را در بخش سوم و آخر این مقاله دنبال کنید.
منابع
اش، فرانک. (1998/1385). شب بهخیر خرس کوچولو. ترجمهی فاطمه ابطحی. تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
لوییس کلایو استیپلز. (1384). سرگذشت نارنیا. ترجمهی آرش حجازی. تهران: کاروان، کتاب لوک.
- حسنزاده، فرهاد. (1389). هستی. تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
- Nikolajeva, Maria. (2002). “Growing up: The Dilemma of Children‘s Literature”. Children’s Literature as Communication: the ChiLPA Project. Roger D. Sell (Ed.). John Benjamins.