کمان جادویی – بر اساس قصهی آرش کمانگیر شاهنامه فردوسی
شناسنامهی اثر
عنوان:
کمان جادویی
قصهگو:
ناظر هنری:
تدوینگر صوتی:
گروه سنی:
کودک
موضوع:
قصههای شاهنامه
بازنویسی داستان آرش کمانگیر از شاهنامهی فردوسی
روزی بود و روزگاری بود. روزگار سختی بود که جنگ تمامی نداشت. افراسیاب، پادشاه توران زمین، به ایران حمله کرده بود و این جنگ دوازده سال طول کشیده بود. خانوادهها خسته از چشم انتظاری بودند. مادرها خسته از دلواپسی برای بچهها بودند. زنها خسته از اداره زندگی بدون همسرشان و … جنگ تمام نمیشد.
پادشاه ایران منوچهر بود که از این ویرانی کشورش و خرابی آبادیها دلگیر و غمگین بود. او از افراسیاب خواست تا جنگ را تمام و صلح کنند.
افراسیاب میخواست ایرانیان را تحقیر کند و برندهی جنگ باشد، و تا میتواند از زمینها و سرزمینهای ایرانی را از خودش کند.
بخشهایی از سرزمین ایرانیان به تصرف تورانیان درآمده بود. آنها راه آبها را بسته بودند. زمینها تشنه بودند و محصولات خشک میشدند، و قحطی داشت دامنگیر سرزمین ایران میشد.
این قصه را با صدای عزت صدیقی بشنوید…
دیدگاهتان را بنویسید