یک زرافه و نیم اثر شل سیلور استاین
شناسنامهی اثر
عنوان:
یک زرافه و نیم اثر شل سیلور استاین
نویسنده:
مترجم:
مهدی ایلکا
سال انتشار:
سال 1384
ناشر:
سایر اطلاعات:
...
اگه تو یه زرافه داشتی
و اون کش میاومد به اندازه یه نصفه زرافه
اون وقت تو یه زرافه و نصفی داشتی
اگه اون یه کلاه روی سرش میگذاشت
و توی اون کلاه یه موش زندگی میکرد
اون وقت تو یه زرافه و نصفی داشتی
با یه موش تو کلاهش
داستان شروع می شود با همین «اون وقت»ها که مرتب گسترده و گستردهتر میشوند. بار روی گردن زرافه و شمای خواننده مرتب بیشتر میشود آنقدر که این تکرارهای طنز و عجیب، خسته کننده میشوند. بله خسته کننده.
کت و شلوار، گل سرخ نوک دماغ، یک زنبور ویز ویزو روی زانو، لنگه کفش توی پا که روی مقداری چسب راه رفته و … و به این لیست مرتب اضافه میشود.
زرافه با این همه بار چه کار میتواند بکند؟
این داستان برای کودکان است یا به بهانه کودکان؟
از این دست داستانها در ادبیات فارسی خودمان و کشورهای دیگر زیاد داشتهایم. واقعا صمد بهرنگ «ماهی سیاه کوچولو» را برای کودکان نوشت؟ جاناتان مرغ دریایی اثر «ریچارد باخ» چطور؟ کلیله و دمنه و داستانهای حیوانات دیگر؟ کتاب «سفرهای گالیور» اثر جاناتان سوئیفت برای کودکان است؟ آیا عمو شبلی که داستانها و شعرهایش محبوب کودکان است برای کودکان مینویسد؟
من که فکر میکنم آثار شبلی آنقدر سرشار از خلاقیت است که فرقی نمیکند خواننده کودک باشد یا بزرگسال. بلکه همه از خواندن آن لَذت میبرند. پس چه اهمیتی دارد مخاطب کتاب کیست وقتی از خلاقیت و اندیشه داستان یک زرافه و نصفی لذت میبری … وقتی بچهها این تکرارها را مثل تکرارهای متنهای احمدرضا احمدی همخوانی میکنند و شاد میشوند.
بعضی نویسندگان، داستاننویسان همه هستند. برای همه محبوبند. عمو شبلی از آن دست نویسندگان است.
خب تو بگو چه کار کند این زرافه با این همه بار؟ برای رها شدن باید رها بود. آنقدر رها که حتی به منطق بخشیدن هم توجه نکرد.
حیفم آمد این کتاب جذاب را بخوانم و برای شما نگویم. آن را بخوانید و با دقت به تصاویر آن نگاه کنید.
دم شما و عمو شلبی گرم.
لینک دریافت نسخه الکترونیک کتاب
داستاننویسی را از دوره راهنمایی شروع کردم و در دوره دبیرستان با برگزیده شدن در مسابقات داستانی، جدیتر وارد این هنر شدم. در سال 73 دوره دیپلم داستاننویسی را در حوزه هنری مشهد گذراندم و وارد گروه ادبیات کودک و داستان حوزه شدم و مدت سه سال، عضو این گروه بودم.
مدتی با مجله زائر به عنوان بازنویس، در سمت مربی داستان نویسی و نویسنده با فرهنگسراها و شهرداری مشهد، به عنوان ویراستار با مجلات تخصصی عمران و مواد متالوژی دانشگاه فردوسی همکاری داشتم.
اکنون کارشناس ادبی مکاتبهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم و مدت سه سال است که به آرزوی دیرین خودم که همکاری جدی با یک موسسه تخصصی است رسیدهام و یکی از مدیران موسسه قصهگویی “توکا انوشه دستان پرداز” هستم.
دیدگاهتان را بنویسید