عمو نوروز، نوشتهی فریده فرجام و م.آزاد
شناسنامهی اثر
عنوان:
عمو نوروز
نویسنده:
فریده فرجام و م.آزاد
مترجم:
تألیفی
تصویرگر:
فرشید مثقالی
ناشر:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
گروه سنی:
کودک (۷ سال به بالا)
موضوع:
جشن نوروز و بهار
کتاب عمو نوروز را انتشارات کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان در سال 1344 و در 27 صفحه منتشر کرده است و سال 1394، همزمان با جشن پنجاه سالگی انتشارات کانون، آن را تجدید چاپ کردند. روی جلد کتاب، به جای عنوان نویسنده، تنظیمکنندهی متن آمده است. احتمالاً استفاده از این عنوان، تأکیدی بر این بوده که داستان جدیدی خلق نشده است، بلکه یک داستان قدیمی و فولکلور را با تنظیمی جدید منتشر کردهاند. فریده فرجام و م. آزاد تنظیمکنندگان متن و فرشید مثقالی تصویرگر کتاباند. گروه سنی مخاطب کتاب را «ب» (هشت تا دوازده سال) اعلام کردهاند.
داستان دربارهی «پیرزن سفیدموی خوشرویی» است که عمونوروز را خیلی دوست دارد و هر سال، اول بهار، با مراسم و آداب خاصی، منتظر رسیدن او میشود، آدابی چون صبح زود بیدار شدن، مرتب کردن خانه و حیاط، وضو گرفتن و نماز خواندن، پوشیدن لباس زیبا، بافتن موی سر و آرایش کردن، چیدن سفرهی هفتسین، آماده کردن قلیان و نشستن روی قالیچهی ابریشمی توی ایوان.
داستان دربارهی «پیرزن سفیدموی خوشرویی» است که عمونوروز را خیلی دوست دارد و هر سال، اول بهار، با مراسم و آداب خاصی، منتظر رسیدن او میشود، آدابی چون صبح زود بیدار شدن، مرتب کردن خانه و حیاط، وضو گرفتن و نماز خواندن، پوشیدن لباس زیبا، بافتن موی سر و آرایش کردن، چیدن سفرهی هفتسین، آماده کردن قلیان و نشستن روی قالیچهی ابریشمی توی ایوان. پیرزن آنقدر منتظر میماند که خوابش میگیرد و وقتی عمونوروز به خانهاش سر میزند، او در خواب است و موفق به دیدار عمونوروز نمیشود. عمونوروز میآید و چون دلش نمیآید پیرزن را بیدار کند، با آداب خاصی، خانه را رنگ و بوی بهار میدهد و میرود. کارهای عمونوروز هم هر سال، کارهای مشخصی است، مانند چیدن گل همیشهبهار از باغچه و زدن آن به موهای سر پیرزن، نصف کردن نارنج سر سفره، اسفند دود کردن و پک زدن به قلیان. پیرزن بیدار میشود و میفهمد عمونوروز آمده و او خواب مانده و این داستان هر سال تکرار میشود. پیرزن هر سال در آستانهی بهار، به انتظار عمونوروز میمانَد، چون شنیده است هر کسی عمونوروز را ببیند، تا دنیا دنیاست، مثل بهار، تر و تازه میماند.
عمونوروز و پیرزن هر دو پیر و سنوسالگذشته توصیف شدهاند؛ شاید چون میتوان گفت نماد بهار و زمستاناند و با وجود علاقه و عشق به هم، هیچگاه موفق به دیدار یکدیگر نمیشوند؛ هرچند در پایان داستان، با این جمله که «هیچکس نمیداند آخرش پیرزن توانست عمونوروز را ببیند یا نه؟» تعلیقی ایجاد شده و این امکان را به مخاطب دادهاند که بتواند با تخیل خود، آنطور که میخواهد، برای دیدار آنها برنامهریزی کند.
برخی تصاویر ارتباط معنایی درستی با محتوا دارد، اما در برخی دیگرچنین نیست، مانند اینکه پیرزن در داستان، «سفید موی» توصیف میشود، اما در تمام تصاویر، او را با موهای سیاه میبینیم!
پیرزن نامی ندارد و احتمالاً تعمّدی در این کار بوده که شخصیتی عمومی باشد در مقابل عمونوروز که نام و تاریخ و پشتوانهی فرهنگ مشخصی در ایران دارد. در کتابهای مشابه این داستان، نام پیرزن را «ننه سرما» آوردهاند که باز نشانگر همان زمستان است. خوب بود اگر در این کتاب نیز در توصیف پیرزن، به نشانههای بیشتری از زمستان اشاره میشد.
شخصیت عمونوروز در فرهنگ و تمدن ما ایرانیان سابقهای طولانی دارد و در این داستان نیز در قالب متن و تصویر، به خوبی معرفی شده است. کودک در این کتاب، به زیبایی، با آیین و آداب نوروز آشنا میشود؛ هر چند بهتر بود هنگام تجدید چاپ کتاب، برخی از این موارد که از لحاظ تربیتی، بار منفی دارد، مثل قلیان کشیدن، حذف میشد.
تکنیک تصویرگری کتاب کلاژ است. برخی تصاویر ارتباط معنایی درستی با محتوا دارد، اما در برخی دیگرچنین نیست، مانند اینکه پیرزن در داستان، «سفید موی» توصیف میشود، اما در تمام تصاویر، او را با موهای سیاه میبینیم!
در مجموع، داستان عمونوروز روایتی ساده و صمیمی از یک داستان قدیمی و فولکلور است و اگر اصلاحاتی در برخی واژگان نامأنوس یا نامتناسب با گروه سنی مخاطب، مثل کمرچین، گیوه، پیراهن تافته، قلیان و نیز برخی تصاویر صورت بگیرد، داستان خوب و سادهای برای این گروه سنی است.
آشنایی با نویسنده و تصویرگر کتاب
محمود مشرف آزاد تهرانی با نام هنری م. آزاد، در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. سال ۱۳۴6، کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد. ترجمهی شعر، نوشتن زندگینامه، نقد ادبی و تبدیل قصهها به شعر و نثر از جمله فعالیتهای ادبی اوست. از م. آزاد، بیش از چهل عنوان کتاب کودک و بیش از چهارده نوار کاستِ شعر و قصه برای کودکان منتشر شده است. او سال ۱۳۸4، در 72 سالگی درگذشت.
برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به او، به وبسایتهای زیر مراجعه کنید:
https://fa.wikipedia.org/wiki/م._آزاد
https://ketabak.org/content/1551-محمود-مشرف-آزاد-تهرانی-م-آزاد
فریده فرجام نخستین زن نمایشنامهنویس ایرانی است و اولین نمایشنامهاش را در دههی ۱۳۳۰ نوشته است. او سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. کار ادبی خود را با نوشتن داستانهای کوتاه آغاز کرد و در سالهای آغازین دههی چهل که شورای کتاب کودک شروع به کار کرد، به عضویت این نهاد درآمد. در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، برای شرکت در سمینار فرهنگی کشورهای در حال توسعه به سفر رفت و در کتابخانهی بینالمللی کودکان و نوجوانان مونیخ، موضوع «مذهب و سیاست در کتابهای کودکان» را برای طرح مطالعاتی خود برگزید. در همان زمان، بخش کتابهای فارسی کودکان را در این کتابخانه راهاندازی کرد.
پس از برگشتن به ایران، در کنار نمایشنامهنویسی برای بزرگسالان، داستانهایی برای کودکان هم منتشر کرد به نامهای مهمانهای ناخوانده، گل بلور و خورشید و عمونوروز.
فریده فرجام مدتی در هلند و آمریکا زندگی کرد و در سال ۱۳۹3 به ایران بازگشت. او در تمام این سالها به فعالیتهای ادبی و هنری خود در عرصهی نمایش و شعر بزرگسال ادامه داده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به او، به وبسایتهای زیر مراجعه کنید:
مطالب مرتبط
توکتاب شمارهی 40 – سر کلاس با کیارستمی
توکتاب شمارهی 39 – مفهوم ها و ابزارهای تفکر نقادانه
توکتاب شمارهی 38 – دوست بازیافته از فرد اولمن
توکتاب شمارهی 37 – شعر در آستانه از احمد شاملو
توکتاب شمارهی 36 – مادر و پنجاه سال زندگی در ایران
توکتاب شمارهی 35 – ایتالیا و اصفهان
توکتاب شمارهی 34 – کمونیسم رفت؛ ما ماندیم و حتی خندیدیم
توکتاب شمارهی 33 – 101 نکته که از مدرسهی معماری آموختم
توکتاب شمارهی 32 – خنگمان میکنند، نقشهی پنهانی مدارس اجباری
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
با سلام و تشکر از سایت جذاب و خوب شما، ایکاش در هر مقاله و محتوا، اسم نویسنده نیز مشخص باشد باتشکر
سلام. ممنونم از لطفتون. بله حتما این مورد رو لحاظ میکنیم.