باغ جادویی بود، اما…
شناسنامهی اثر
عنوان:
باغ جادویی بود، اما...
بازنویس و قصهگو:
ناظر هنری:
تدوینگر صوتی:
گروه سنی:
کودک- نوجوان
موضوع:
(برداشتي آزاد از آيات 17 الي 33 سورهی قلم: اِنّا بلوناهم کما بلونا اصحاب الجَنه)
سلام بچهها. روز و روزگارتون سلامت و شاد! بچههای عزیز، همهی شما کتاب آسمانی ما مسلمونا، یعنی قرآن کریم رو میشناسید. احتمالاً همهی شما چندتا از سورههای اون رو حفظ هستید و خوب هم میخونید.
آفرین به شما! راستی میدونید اسم پیامبری که خدای مهربون این کتاب آسمانی رو به اون هدیه داده، چیه؟ درسته: حضرت محمد (ص).
بچههای خوبم، قرآن کریم داستانهای زیبا و جذابی داره. خداوند یک قصهگوی توانا و کاردُرسته. شاید شما هم چند تا از قصههای قرآن رو خونده باشید و اونها رو بلد باشید، مثل قصهی حضرت ابراهیم(ع)، قصهی حضرت یونس (ع) و کلی داستانهای دیگه. من هم امروز میخوام برای شما یک قصه از قرآن کریم تعریف کنم. اصل این داستان مربوط میشه به سورهی قلم، آیههای 17 تا 33 و داستان یک مرد باغداره با پسراش.
خب، منتظرتون نمیذارم. بریم سراغ قصه!
دیدگاهتان را بنویسید