توکتاب شمارهی 37 – شعر در آستانه از احمد شاملو
توکتاب 37 در تاریخ 16 مرداد درباره شعری از احمد شاملو بود. همه ما جمع شده بودیم تا درباره شعر «در آستانه» حرف بزنیم. احمد شاملو را کمتر شعرشناسی است که نشناسد. هر چند که او فقط شاعر نبود. او فیلمساز، روزنامه نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران و از بنیانگذاران سبک شعری با نام «سپید» بود.
زمینه های فعالیت او در شعر سال ۱۳۲۶ کار شاعری شاملو با انتشار دفتری به نام «آهنگهای فراموش شده» که تنها دفتر شعر او در قالب سنتی و موزون است، آغاز میشود. در سال ۱۳۳۶ با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه، به عنوان شاعری برجسته تثبیت میشود. شاملو مجموعهای از شعرهای سیاسی خود را به نام کاشفان فروتن شوکران – که در آن شعر «مرگ نازلی» در بزرگداشت وارطان سالاخانیان، مبارز مسیحی ایرانی است و مجموعههای پریا، ترانه شرقی (لورکا)، مسافر کوچولو و یل و اژدها را دکلمه کرده است و به صورت نوار صوتی منتشر شدهاند. در سال ۱۳۷۲ با کمی بازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود مجوز نشر میگیرند و کم کم آثار او منتشر شده و در اندک زمانی جای خود را با قدرت ترین شکل ممکن میان مخاطبان خود باز می کند.
در زمینه روزنامه نگاری فعالیت او در سال ۱۳۳۹ با سردبیری هفتهنامه فردوسی آغاز می شود و در سال۱۳۴۰ با همکاری دکتر محسن هشترودی، ۲۵ شماره از هفتهنامه کتاب هفته را منتشر میکند. در سال ۱۳۵۸ هفتهنامهٔ کتاب جمعه با سردبیری احمد شاملو و مدیریت عسکری پاشایی منتشر میشود.
شاملو مترجم بسیار توانمندی است. او نه تنها ترجمه که هنگام ترجمه دست به خلق یک معجزه می زند مانند ترجمه «ترانه شرقی و اشعار دیگر»، سرودههای فدریکو گارسیا لورکا، سیاه همچون اعماق آفریقای خودم (ترجمهٔ شعرهای لنگستون هیوز) و سکوت سرشار از ناگفتههاست (ترجمهٔ شعرهای مارگوت بیکل)، «درها و دیوار بزرگ چین»، رمان «پابرهنهها» اثر زاخاریا استانکو، رمان «دن آرام» و شازده کوچولو. ترجمهٔ گیل گمش که قدیمیترین متن اسطورهای جهان است از دیگر کارهای ارزشمند شاملو در زمینهٔ ترجمه است.
مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامیانه مردم ایران میباشد. این دانشنامه، دائرةالمعارف فرهنگ عامیانه مردم ایران در چندین جلد، شامل اصطلاحات، تعبیرات و ضربالمثلهای فارسی است.
. شاملو در سینما نیز فعّال بود و برای فیلمسازان نامداری چون ساموئل خاچیکیان و ناصر ملکمطیعی و ایرج قادری فیلمنامه نوشته است. در سال ۱۳۳۸ شاملو به تهیهٔ فیلم مستند سیستان و بلوچستان برای شرکت ایتال کنسولت میپردازد. این آغاز فعالیت سینمایی بحثانگیز احمد شاملو است. از میان فیلمنامههای شاملو میتوان به «بنبست» (۱۳۴۳، میرصمدزاده) محصول استودیو پانوراما و «فرار از حقیقت» (۱۳۴۵، ملک مطیعی) محصول مهتاب فیلم اشاره کرد.
آثارش به زبان های: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی و ترکی ترجمه شده است.
اما شعر در آستانه و آنچه در توکتاب 37 گذشت. معلوم است که وقتی نام شاملو وسط باشد افراد علاقه مند بیشتری وجود دارند و این هفته هم در توکتاب ما مخاطبان جدیدی داشتیم که آمده بودند تا درباره شاملو بگویند و بشنوند. یکی از حاضرین که از علاقه مندان به شعر سپید بود معتقد بود هر بخش این شعر یک پوینت و نکته ارزشمند و جالب داشت و باعث می شد که ما را به خودمان برگرداند به انسانیتمان و اینکه چطور زندگی می کنیم. این بازنگری باعث می شود که نگاهمان به دنیا تغییر کند. یکی دیگر از حاضرین همیشگی توکتاب درباره تاثیر ادبیات و به خصوص شعر در زندگیش گفت و اینکه حضور او در یک جلسه شعر باعث شد مسیر زندگی اش عوض شود و حالا که بیش از 50 سال سن دارد هنوز خوشحال است از این تغییر و راضی است.
یکی دیگر از علاقه مندان این شعر درباره آشنایی بالای شاملو به حوزه تاریخ پراگماتیسم گفت. او با خواندن این شعر یاد جمله معروفی از اسواد اشپینگلر افتاده بود که تاریخ ارابه ای است که بر اجساد مردگان حرکت می کند. معنای کل شعر در دو کلمه اول خلاصه شده است. کوبه و در! او درباره کلمه آستانه از واژگانی در تاریخ صحبت کرد زایش و مرگ! دقیقا آستان به همین معناست دو معنا را با هم دارد. ورد به معنای ورود به دنیایی دیگر. مرگی که گریزی از آن نیست. کلمه مورد تاگید شاملو در این شعر بحث قضاوت و داوری است. قضاوت به چه شکلی و توسط چه کسانی؟ او در ادامه صحبت هایش شعرهای دیگری از شاملو درباره مرگ خواند: هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگر چه دستانش از ابتذال، شکننده تر بود.
هراس من – باری – همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن
از آزادی آدمی
افزون تر باشد
و مجری جلسه شعری از اخوان ثالث را درباره مرگ خواند: نمي خواهم، نمي آيد مرا باور و من با اين شبيخون هاي بي شرمانه و شومي كه دارد مرگ. بدم مي آيد از اين زندگي ديگر.
دوست دیگر توکتاب معتقد بود اگر چه این شعر درباره مرگ است اما عظمت زندگی را یادآوری می کند.
شعر در آستانه با صدای احمد شاملو
یکی دیگر از حاضرین درباره شعرهای شاملو به تفصیل سخن گفت. او از عظمت زندگی گفت و اینکه هر پدیده ای دو وجه دارد اگر از مرگ می گوییم مجبوریم از زندگی بگوییم. از زیبایی که سخن بگوییم باید از زشتی هم سخن برانیم. این ها هم را فرا می خواند. این شعر یک بیانیه اعتقادی است. بیانیه اعتقادی شاملو درباره زندگی و مرگ! هر چند که این گفتمان را که بر خلاف برخی باور های مهبی شاملو می گوید هیچ خبری نیست آن طرف در، اما هر آنچه را که ما رد می کنیم در خودمان جذب هم می کنیم. تا در خودمان بخش هایی از این عقیده را نداشته باشیم توان رد آن را نداریم. این شعر عین آن چیزی است که یک پیامبر دیگر می گوید. او ایساتاده مقل موسی با الواح خود و ده فرمان خود. هر چیزی که می گوید پاسخی است در مقابل آن چیزی است که ر مقابلش ایستاده. این طنین طنین دینی و مذهبی است. او درباره انسان و تنهایی سخن می گوید. دو مفهوم اساسی در اگزیستانسیالیست. دیگری و یا مسئولیت. این شعر یکی از اساسی ترین شعرهای اگزیستانسیالیست ترین شعر های شاملو است. دغدغه های اصلی. تقابل سنت و مدرنیته چیزی است که در زمان و دوره شاملو خیلی مطرح است در دوره ای که انسان اشرف مخلوقات است و مشابه آن زیر سوال می رود و شاملو پارادایم های عضر خود را ارائه می کند. این شعر از نظر زمانی نیز جزو آخرین شعرهای شاملو است و از نظر معنایی کاملا با زمان و زندگی شاملو صدق می کند و هر آنچه در زندگی بر شاملو رفته از عشق و فعالیت های سیاسی و مهارت های زبانی و … همه را در این شعر می بینید. این شعر از مجموعه کتاب کوچکی است با نام حدیث بی قراری ماهان. دکتر رویا یداللهی در ادامه صحبت هایش مقاله ای را معرفی کرد که به فهم بیشتر شعر و آثار شاملو کمک می کند. مقاله مردی که خلاصه خود بود از دکتر قائد. (این مقاله در یکی از جلسات ابتدایی توکتاب مورد بررسی قرار گرفت که در اینجا می توانید گزارش آن را بخوانید.) او درباره اهمیت و تاثیر شعر سخن گفت، معنایی که شعر به زندگی می دهد. او تاکید کرد که خواندن شعر برای هر فردی که می خواهد عامی نباشد واجب و ضروری است و اگر کسی شعر را از زندگگی خود دریغ کند به خودش ظلم کرده است شعر توان نجات دادن انسان را دارد. و در این راستا نیز کتاب را برای فهم بیشتر شعر معرفی کرد: کتاب موسیقی شعر دکتر شفیعی کدکنی و کتاب گزیده هایی از شعر زمان ما به انتخاب دکتر محمد حقوقی.
مجری نیز در اینجا کتاب انواع شعر فارسی از دکتر رستگار فسایی را معرفی کرد.
یکی دیگر از توکایی ها درباره نحوه خواندن شعر و اینکه اولین بار شعر را با چه صدایی می شنوی خیلی تاثیر دارد در علاقه مندی و فهم شعر. شعر در آستانه را وقتی با صدای خود شاملو می شنویم بسیار ما را متاثر می کند. او از برنامه کتاب باز و شعرخوانی و تحلیل های دکتر کاکاوند حرف زد تاثیری که بر او داشته است. شعر در آستانه برای او آنجا که می گوید تمام زیستن خود را در آینه دید خیلی زیبا و تاثیر گذار بود.
از دید یکی دیگر از حاضرین جلسه، این شعر حرف جدیدی نداشت اما شاملو به زیباترین و با شکوه ترین حالت ممکن همان حرف را می زند. زیستن و سپس مردن! شکوه مرگ را در این شعر نشان می دهد با واژگانی که بسیار شکوهمند است. او در این شعر فروتنی را بسیار زیبا توصیف می کند غرور و بلندای غرور را در عین فروتنی نشان می دهد توان گردن به غرور برافراشتن ارتفاع شکوهناک فروتنی!
دوست دیگر توکتاب درباره تکرار های در این شعر سخن گفت و تاکید شاملو را درباره قضاوت و داوری سخن می گوید. این هنرمندی عجیب و خلق عجیب شاملو هست. با اینکه شعر پر از خشم است اما پر از نشانه های دین و مدهب است و حتی جاهایی آیات قرآن است آنجا که به بار امانت دادن به انسان سپردن اشاره می کند: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا.
آخرین نفر در این جلسه توکتاب نظری متفاوت با همه حاضرین داشت. او شاملو را نکوهش کرد به خاطر نظریات ایدئولوژیکی که در دوران زندگی خودش ارائه داده بود و با آن نظریات تاثیرات عمده ای بر جوانان خود گذاشت که از نظر او تاثیرات منفی و مخربی بود اما او شعرهای شاملو را زیبا و تاثیر گذار می داند اما در زندگی اش شاملو را عامل اتفاقات مخرب و ناخوشایندی می داند. در اینجا یکی از حاضرین درباره فلسفه هایدگر یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان است صحبت کرد که اآثار یک فرد نمی تواند با زندگی فرد مقایسه شود. آدم های بزرگ سایه های بزرگ هم دارند. آدم ها را نباید سیاه و سفید دید و هر آدمی وجه های مختلف دارد و در همه وجوه برجسته نیست.
در انتهای جلسه مجری به جمع بندی پرداخت. او خود پیشنهاد دهنده این شعر از شاملو برای جلسات توکتاب بود. از فیلمی سخن گفت که مستند زندگی شاملو است و مصاحبه ای است با شخصیت های مختلف مانند ناصر تقوایی، محمد قاضی و کیارستمی و … . در آنجا شاملو حرف جالبی می زند که در این شعر هم خودش را نشان می دهد. شاملو آنجا می گوید که ما با کاشی هایی که دیگران می سازند نمی توانیم با کنار هم چیدنشان کاشی ساز خوبی شویم. ما باید کاشی های خودمان را بسازیم و بنای خودمان را بسازیم. این شعر ترکیب های بسیار جدیدی دارد که فقط در شعر شاملو پیدا می شود. ترکیب های متناقض و پر از معنا! او با استناد به همین فیلم به جمله ای از محمد قاضی اشاره می کند که می گوید بعد از حافظ، شاملو هست که بیشترین تاصیرگاری را در شاعران زمان خود و بعد از خودش دارد. او در ادامه اشاره کرد که در شعر شاملو و به خصوص این شعر شاملو تصویر سازی های بسیار قوی دارد. تصویر سازی های بسیار زنده ای که من به عنوان معمار می توانم بسیار آن را بسازم و طراحی کنم.
او به نقش های مختلف هر انسانی در زندگی اشاره کرد. اینکه همه آدم ها در همه نقش هایشان خوب نیستند. شاملو هم مستثنا نیست مثلا شاملو پدر خوبی نبوده است یا همسر خوبی. اما شاعر خوبی بوده است پژوهشگر بزرگی در ادبیات عامه بوده است. آدم ها را در نقش هایشان باید تحلیل کرد. او در پایان صحیت هایش به واژه در آستانه اشاره کرد و تعریفی که واژه آستانه در معماری اشاره کرد. اینکه هر فضایی در معماری یک آستانه دارد. برای ورود به هر فضایی معمار باید یک آستانه طراحی کند و اینجا هم شاملو آستانه مرگ را می گوید و ورود به جایی که البته نمی دانیم کجاست. او به قدیس سازی ایرانیان اشاره کرد که می خواهیم از هر آدمی یک قریس بسازیم در حالیکه اشتباه است این بت سازی! او در پایان از همه حاضرین و به خصوص افرادی که اولین جلسه حضورشان بود و آن ها را به حضور در توکتاب های بعدی دعوت کرد.
توکتاب 37 هم بعد از دو ساعت بحث داغ و یک عکس یادگاری تمام شد. توکتاب بعدی به بررسی و خوانش کتاب داستانی اختصاص دارد به نام دوست بازیافته نوشته فرد اولمن!
وعدهي ديدار ما: سهشنبه، 23 مرداد 1403 در خانهي توكا.
به امید دیدار!
سایر جلسات توکتاب
توکتاب شمارهی 40 – سر کلاس با کیارستمی
-
توکتاب شمارهی 38 – دوست بازیافته از فرد اولمن
23 مهر 1403 -
توکتاب شمارهی 36 – مادر و پنجاه سال زندگی در ایران
21 مرداد 1403 -
توکتاب شمارهی 35 – ایتالیا و اصفهان
10 مرداد 1403
دیدگاهتان را بنویسید