• خانه
  • رویدادها
  • دوره‌ها-کارگاه‌ها
    • همه‌ی دوره‌ها و کارگاه‌های توکا
    • مهارت‌های نوشتن
    • قصه‌گویی
    • کتاب‌خوانی
    • قصه-هنر
    • قصه در کسب و کار
    • دوره‌های آفلاین
    • معرفی استادان توکا
    • فرم درخواست دوره
  • قصه‌ها
    • قصه‌های ویدیویی
    • قصه‌های صوتی
    • قصه‌های متنی
  • پادکست
  • مقالات
  • قصه‌گویی در جهان
  • کتاب‌
    • راهنمای انتخاب کتاب
    • مرور‌نوشت‌ها (معرفی کتاب)
    • توکتاب – دورهمی کتاب‌های زیر 83 صفحه
    • توکتاب طلایی
  • وبلاگ
  • فروشگاه
    • کتاب
    • کارت قصه‌گویی
    • پیکسل
    • سایر محصولات فروشگاه
  • اخبار
  • درباره‌ی ما
  • تماس با ما
فهرست
  • خانه
  • رویدادها
  • دوره‌ها-کارگاه‌ها
    • همه‌ی دوره‌ها و کارگاه‌های توکا
    • مهارت‌های نوشتن
    • قصه‌گویی
    • کتاب‌خوانی
    • قصه-هنر
    • قصه در کسب و کار
    • دوره‌های آفلاین
    • معرفی استادان توکا
    • فرم درخواست دوره
  • قصه‌ها
    • قصه‌های ویدیویی
    • قصه‌های صوتی
    • قصه‌های متنی
  • پادکست
  • مقالات
  • قصه‌گویی در جهان
  • کتاب‌
    • راهنمای انتخاب کتاب
    • مرور‌نوشت‌ها (معرفی کتاب)
    • توکتاب – دورهمی کتاب‌های زیر 83 صفحه
    • توکتاب طلایی
  • وبلاگ
  • فروشگاه
    • کتاب
    • کارت قصه‌گویی
    • پیکسل
    • سایر محصولات فروشگاه
  • اخبار
  • درباره‌ی ما
  • تماس با ما
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
0 تومان 0 سبد خرید

ورود/عضویت

منو
جستجو کردن
0 تومان 0 سبد خرید

ورود/عضویت

  • خانه
  • رویدادها
  • دوره‌ها-کارگاه‌ها
    • همه‌ی دوره‌ها و کارگاه‌های توکا
    • مهارت‌های نوشتن
    • قصه‌گویی
    • کتاب‌خوانی
    • قصه-هنر
    • قصه در کسب و کار
    • دوره‌های آفلاین
    • معرفی استادان توکا
    • فرم درخواست دوره
  • قصه‌ها
    • قصه‌های ویدیویی
    • قصه‌های صوتی
    • قصه‌های متنی
  • پادکست
  • مقالات
  • قصه‌گویی در جهان
  • کتاب‌
    • راهنمای انتخاب کتاب
    • مرور‌نوشت‌ها (معرفی کتاب)
    • توکتاب – دورهمی کتاب‌های زیر 83 صفحه
    • توکتاب طلایی
  • وبلاگ
  • فروشگاه
    • کتاب
    • کارت قصه‌گویی
    • پیکسل
    • سایر محصولات فروشگاه
  • اخبار
  • درباره‌ی ما
  • تماس با ما

درخت قاضی (حکایتی از قابوس‌نامه)

3 آذر 1402
افسانه‌ها، قصه‌های متنی
قصه متنی درخت قاضی
قصه متنی درخت قاضی

شناس‌نامه‌ی اثر

عنوان:

درخت قاضی

بر اساس حکایتی از قابوس‌نامه

بازنویس:

عزت صدیقی‌لویه

گروه سنی:

کودک - نوجوان

موضوع:

عدالت - راسنگویی و صداقت - دوستی - همدلی - مسئولیت‌پذیری - هوش و ذکاوت

قاضی معروفی بود در طبرستان که به عدالت و هوش و ذکاوت مشهور بود. مرد طبری به همراه دوستش پیش او آمد و گفت: «ای قاضی! این دوستم بدهکار است. صد دینار از من قرض گرفته، اما انکار می‌کند و می‌گوید من اصلا از تو پولی نگرفته‌ام».

مرد بدهکار گفت: «نه! من اصلاً از تو پولی نگرفته‌ام!».

قاضی به مرد طبری گفت: «آیا شاهدی داری که گواهی بدهد این پول را به دوستت قرض داده‌ای؟».

مرد طبری اندوهگین گفت: «نه!».

قاضی گفت: «پس مجبورم دوستت را قسم بدهم و او قسم بخورد که از تو پولی نگرفته است».

مرد طبری شروع کرد به گریه و زاری که: «ای قاضی! خُب دوستم قسمِ دروغ می‌خورد و اصلاً از این کار شرم نمی‌کند! آن وقت صد دینار پولِ زحمت‌کشی و رنج سال‌های من از بین می‌رود!». قاضی که این گریه و زاری را دید، متوجه شد که مرد راست می‌گوید. گفت: «ای خواجه، حالا قصه‌ی این وام دادن را برایم بگو تا ببینم ماجرا چه بوده است».

مرد گفت: «ای قاضی، این مرد دوستِ چندین‌ساله‌ی من است. یک‌باره عاشق و شیدا و دلباخته‌‌ی زنی شد. مهریه‌‌ی آن بانو 150 دینار بود که دوست من نداشت. او شیفته و واله شده بود و یکسره گریه و بی‌تابی می‌کرد. دلم برایش به رحم آمد. ما بیست سال دوست و همراه هم بودیم». به او گفتم: “ای فلان! تو که الان زر و سیمی نداری. چطور می‌خواهی به وصال این بانو برسی؟” او گفت: “همین که ازدواج کردم، او دیگر همسرم است و از او خواهش می‌کنم این پول را برگرداند!”

«قاضی عزیز! همین دوستم گفت: “به محض این‌که دلش آرام بگیرد، می‌تواند این پول را برگرداند. تاجر خوبی است و گردآوری این پول برایش خیلی سخت نیست”. من به او گفتم که من صد دینار به او قرض می‌دهم اما این صد دینار نتیجه‌ی سال‌ها تلاش و رنج من است. این دوستم پیش من سوگند خورد که به ماه نرسیده این پول را به من بر می‌گرداند. اکنون بیشتر از چهارماه است که او نه دنبال تجارت است و نه دنبال کاری، و اصلاً انکار می‌کند که به او پول داده‌ام».

قاضی به مرد بدهکار گفت: «دوستت راست می‌گوید؟».

مرد بدهکار با قُلدری گفت: «این مرد اصلاً به من پولی نداده و الکی می‌گوید و فکر و خیال دارد تا پول‌های من را بگیرد».

قاضی کمی فکر کرد و گفت: «کجا نشسته بودید؟ همان وقتی را می‌گویم که به او صد دینار دادی». مرد گفت: «زیر یک درختی بودیم».

قاضی گفت: «وقتی زیر درخت به او پول قرض داده‌ای، پس چرا می‌گویی که شاهدی و گواهی نداری؟ آن درخت شاهد تو است».

بدهکار خندید و گفت: «خب درخت این‌جا بیایید و بگوید من از دوستم پول گرفته‌ام! آن‌وقت قبول است. پول را برمی‌گردانم».

مرد طبری دوباره به گریه و زاری افتاد که: «ای قاضی مگر درخت حرف می‌زند؟ مگر درخت راه می‌رود تا پیش شما بیاید؟».

قاضی گفت: «ای مرد طبری، دوستت پیش من است. تو برو زیر همان درخت، دو رکعت نماز بخوان و بر محّمد مصطفی صلوات بفرست و بعد به درخت بگو قاضی به تو حکم کرده که بیایی و شهادت بدهی».

بدهکار ناگهان زد زیر خنده و بلند بلند خندید. مرد طبری وا رفته بود. به قاضی نگاه کرد. قاضی با عصبانیت به مرد بدهکار گفت: «ساکت باش! ای مرد طبری برو و این کار را انجام بده».

مرد طبری مردد بود. تا دمِ در رفت و گفت: «اگر درخت باور نکرد، اگر درخت حرکتی نکرد چه؟».

قاضی گفت: «بیا ای مرد! این مُهر من است. شک نکن با دیدن این مُهر، درخت به‌سرعت پیش من می‌آید».

مرد طبری با شانه‌های افتاده رفت و قاضی و مرد بدهکار تنها ماندند. قاضی گفت: «نفر بعد بیاید».

قصه‌ی صوتی درخت قاضی

قصه‌گو:

عزت صدیقی‌لویه

ناظر هنری:

زینب حاجی‌محمدزاده

گروه سنی:

کودک - نوجوان

قصه صوتی درخت قاضی

دو نفر وارد اتاق شدند. هر دو میانسال بودند. آن‌ها شروع کردند و حکایت خودشان را تعریف کردند. گفتند که هر دو دوست هستند و دریانوردی و ماهی‌گیری می‌کنند. یکی از آن‌ها ماهیِ بزرگی شکار کرده که در دلش یک مروارید بی‌نظیر است، و حالا دوستش می‌گوید ما هر دو با هم بودیم و باید در این ثروت شریک باشیم. صیاد مروارید‌ گفت: «همیشه ماهی‌های هر تور مال صیاد بوده است و نباید این بار استثناء شود».

این دو مرد با هیجان ماجرای خودشان را تعریف می‌کردند و مرد بدهکار هم با شوق گوش می‌داد. قاضی میان کلام آن دو ماهی‌گیر به مرد بدهکار گفت: «به نظرت دوستت الان به درخت رسیده؟». مرد بدهکار گفت: «نه هنوز قاضی».

قاضی حکم داد که مروارید برای صیاد است و دوستش نمی‌تواند در این ثروت شریک باشد. چرا که ماهی در تور او بوده است و خب روزی و حق همان مرد صیاد بوده است. اما دم رفتن آهسته به صیاد گفت: «بهتر از دوستی، مرواریدی نیست. بهتر است او را راضی کنی. چرا که دوستت در دل دریاهای سیاه و طوفان‌ها همراه تو بوده است».

این داوری مدتی طول کشید تا این که مرد طبری سراسیمه وارد اتاق شد و گفت: «ای قاضی! این مهر شما. اما درخت را هر چه قسم دادم و هر چه گریه کردم نه صدایی از او بلند شد و نه از جایش تکانی خورد».

مرد بدهکار زد زیر خنده و بلند بلند خندید. قاضی خشمگین به مرد بدهکار نگاه کرد و گفت: «چرا. اتفاقاً درخت آمد و به حق بودن مرد طبری گواه داد».

بدهکار حیرت زده گفت: «ای قاضی! کی درخت آمد که من ندیدم؟».

قاضی گفت: «میانه‌ی دعوای آن دو ماهی‌گیر، من از شما پرسیدم که آیا مرد طبری به درخت رسیده است و شما گفتید نه. اگر پولی زیر درخت نگرفته‌ای، چطور مسافتِ این‌جا تا درخت را تشخیص دادی؟ چطور فهمیدی مرد طبری به درخت رسیده یا نه؟ معلوم است که تو حق دوستت را خورده‌ای و باید صد دینار او را برگردانی! اگر این حکم را قبول نداری دعوای شما را به حاکم ارجاع می‌دهم. او آن‌قدر سرباز دارد که تحقیق کنند تو آن پول را گرفته‌‌‌ای یا نه. اما مطمئن باش اگر پول را گرفته باشی، علاوه بر این‌که مجبوری پول را برگردانی، مجازات دروغگویی‌ات را هم خواهی دید».

مرد بدهکار وحشت‌زده شد و گفت: «ای قاضی! قبول است. سادگی و مهربانی دوستم من را وسوسه کرد تا او را فریب بدهم. اشتباه کردم. این پول را برمی‌گردانم».

قاضی حکم را می‌نوشت و آهسته به مرد بدهکار گفت: «دوست خوبی را از دست دادی. ساده تو بودی که نفهمیدی برای چند دینار، چه گنجی را از دست می‌دهی». و بعد پای برگه را محکم مهر زد.

مطالب مشابه

مردی که هرگز نمی میرد. ( معرفی فردوسی)

مردی که هرگز نمی میرد. ( معرفی فردوسی)

3 مرداد 1403
گیتی و شاپور از انتهای باغ با داد و فریاد، مادرشان را صدا می‌زدند تا رسیدند به خانه. نفس‌نفس می‌زدند. فردوسی ه
بیشتر بخوانید...
باغ جادویی بود، اما…

باغ جادویی بود، اما…

3 بهمن 1402
در روزگاران گذشته، یک مرد باغ‎داری بود که همه اونو می‌شناختن. چرا این مرد باغ‌دار رو می‌شناختن؟ چون این پیرم
بیشتر بخوانید...
قصه‌ی ماه‌پیشونی – روایت مناسب قصه‌گویی کودکان امروز

قصه‌ی ماه‌پیشونی – روایت مناسب قصه‌گویی کودکان امروز

3 دی 1402
یکی بود؛ یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. اون زمونا که آسمون آبی‌تر بود و شبا تو آسمون، ماه بزرگ‌تر و پرنورتر م
بیشتر بخوانید...

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • اخبار
  • افسانه‌ها
  • تکنیک‌های قصه‌گویی
  • تکنیک‌های نویسندگی
  • توکاشناس
  • توکتاب
  • داستان‌های قرآنی
  • راهنمای انتخاب کتاب
  • ضرب‌المثل
  • قصه‌گویی
  • قصه‌های شاهنامه
  • قصه‌های صوتی
  • قصه‌های متنی
  • قصه‌های ویدیویی
  • مراکز قصه‌گویی
  • مرورنویسی
  • مقالات
  • مناسبتها
  • مهارت‌های زندگی
  • وبلاگ

کتاب‌خوانی             قصه‌گویی              مهارت‌های نوشتن   

  • مهارت‌های نوشتن
  • قصه‌گویی
  • کتاب‌خوانی
  • دوره‌های آفلاین
  • قصه‌های ویدیویی
  • قصه‌های صوتی
  • قصه‌های متنی
  • مراکز قصه‌گویی
  • راهنمای انتخاب کتاب
  • وبلاگ
  • درباره‌ی ما
  • تماس با ما
تمام حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به موسسه‌ی توکا انوشه دستان پرداز است.
Youtube Whatsapp Instagram icon--white