ژانرهای ادبیات کودک در قصهگویی- بخش اول
ژانرهای ادبیات کودک در قصهگویی- بخش اول
شما قصهگو هستید؟ میخواهید برای بچهی خاصی یا گروهی از بچهها قصه تعریف کنید؟ خب لابد یا خودتان قصه میسازید یا قصهای انتخاب میکنید، اما قصهتان را چهطور پیدا یا خلق میکنید؟ انتخاب قصه برای بچهها کار سادهای نیست. عوامل زیادی را باید در نظر بگیرید. من در این مقاله میخواهم یک مبنا برای انتخاب قصه به شما معرفی کنم که آن را از یک نظریه در حوزهی ادبیات کودک گرفتهام، نظریهی ژانر ادبیات کودک که ماریا نیکولایهوا آن را ارایه کرده.
حتماً شما هم فرق بین کار کردن و زندگی کردن در یک فضای مرتب، با اجزایی که هرکدام در جای درست خودشان هستند را با غیر آن تجربه کردهاید. برای همین هم هست که هرجور باشد و هر قدر هم که پرمشغله یا تنبل باشیم، بالاخره زمانی برای مرتب کردن زار و زندگیمان پیدا میکنیم و جانِ کندنی را میکَنیم!
ولی اصلاً این مرتب کردن چیست؟ اگر دقیق به آن فکر کنیم، میبینیم مرتب کردن همان طبقهبندی است. وقتی کمد لباس را مرتب میکنیم، معنایش این است که مثلاً شلوارها را از پیراهنها جدا میگذاریم که وقتِ لباس پوشیدن بتوانیم راحتتر هرکدام را که لازم داشتیم، پیدا کنیم. هر طبقهبندیی دوتا پایهی اساسی دارد: شباهت و تفاوت. هر چیزی را که میخواهیم طبقهبندی کنیم، میگذاریم در طبقهی چیزهایی که از یک لحاظی با آن چیز شباهت دارند، و جدایَش میکنیم از بقیهی چیزهایی که از آن نظر، با آن تفاوت دارند. حالا فکر کنید؛ وقت انتخاب قصه برای بچهها و در دنیای قصهها هم انگار ما به طبقهبندی نیاز داریم. کدام قصه را بر چه اساسی باید انتخاب کرد؟ اینجا داشتن یک طبقهبندی مناسب به کارمان خواهد آمد.
هر طبقهبندی باید بر پایه و اساسی صورت بگیرد. اساس طبقهبندیها ممکن است خیلی با هم متفاوت باشند و هرکدام هم به نوعی به ما کمک میکنند، ولی بعضی طبقهبندیها معنادارتر و کارآمدترند، چون پایه و اساس آنها با شناحت بهتری از چیزهایی که میخواهیم طبقهبندیشان کنیم، تعریف شده. من در مطالعاتم در حوزهی ادبیات کودک، به یک نوع طبقهبندی برخوردم که فکر میکنم از آن طبقهبندیهای بهدردبخور است، بهخصوص در عمل، وقتی میخواهیم از داستانها در تعامل با بچهها استفاده کنیم. در ادامه، این طبقهبندی را به شما معرفی میکنم، ولی چون مطلب مفصل است و نیاز به مقدماتی دارد، آن را در سه بخش تهیه کردهام. بخش اولش همین مقاله است و بخش دوم و سومش را هم میتوانید در همین بخش سایت بخوانید.
سایر قسمتهای این مقاله
در بحثهای نظری ادبیاتشناسی، آثار ادبی را به شیوههای گوناگونی طبقهبندی کردهاند؛ مثلاً سبکشناسها آثار ادبی را بر اساس عاملی به نام سبک (Style) طبقهبندی میکنند؛ مورخان ادبیات آثار ادبی را بر اساس دورهی زمانی پدید آمدنشان طبقهبندی میکنند و جامعهشناسان ادبیات بر اساس نوع انعکاس مسایل جامعهشناختی در آثار ادبی. یکی دیگر از مدلهای طبقهبندی آثار ادبی، طبقهبندی ژانری است، اما خود این کلمهی ژانر از آن کلمات چالشبرانگیز است. احتمالاً شما این کلمه را بیشتر در طبقهبندی آثار سینمایی شنیدهاید، اما طبقهبندی ژانری در ادبیات، سابقهی خیلی طولانیتری دارد. طبقهبندی ژانری یک جور طبقهبندی پیچیده است، چون در آن، ژانرها را فقط بر اساس یک عامل طبقهبندی نمیکنیم. در طبقهبندی ژانری به خیلی چیزها توجه میکنیم، مثلاً ویژگیهای زبانی مشترک بین آثاری که در یک ژانر قرار میگیرند، کارکرد آنها، ایدئولوژی آنها یا مخاطبشان. برای همین در زمینهی دانش ژانرشناسی، رویکردهای مختلفی وجود دارد که ممکن است حتی گاهی با هم متناقض باشند یا همدیگر را نفی کنند. به هر حال، مثلاً همهی ما تقریباً با هم توافق داریم که رمان یک ژانر است و رمان جنایی یک زیرژانر از این رمان یا مثلاً نمایشنامه یک ژانر است یا حماسه یا غزل عرفانی. ما میتوانیم تقریباً چند ویژگی مشترک بین آثار هرکدام از این ژانرها نام ببریم.
حالا اگر دایرهی ادبیات را کمی محدودتر کنیم و فقط آثاری را در نظر بگیریم که مخاطب آنها کودکان و نوجوانان هستند، چه؟ [1] این آثار را چهطور میتوان از نظر ژانری دستهبندی کرد؟ بعضی منتقدان و نظریهپردازان بر اساس ژانرهایی که در حوزهی ادبیات بزرگسال مطرح شدهاند، طبقهبندیهایی ارایه کردهاند، بعضیها هم ژانرهایی معرفی کردهاند که مخصوص ادبیات کودک و نوجوانند و در ادبیات بزرگسال مطرح نیستند. هرکدام از این طبقهبندیها در جای خودشان مفید و کارآمدند، اما جای خالی یک نوع طبقهبندی ژانری که بتوان با آن، کل حوزهی ادبیات کودک و نوجوان را بر یک مبنای کلی در نظر گرفت، خالی بود تا اینکه نظریهپرداز بزرگ این حوزه، یعنی خانم ماریا نیکولایهوا نظریهی جالبی مطرح کرد.
نیکولایهوا میگوید که طبقهبندی ژانری ادبیات کودک به خاطر مخاطبش باید با طبقهبندی ژانری بزرگسال فرق داشته باشد، یعنی مسئلهی مخاطب آنقدر مهم هست که لازم باشد اصلاً جور دیگری به مسئلهی طبقهبندی ژانری ادبیات کودک فکر کنیم. او میگوید برای طبقهبندی باید به سراغ همین مخاطب فسقلی خودمان برویم، یعنی ببینیم آن مسئلهی اساسی که در جدا شدن این مخاطب از بقیهی مخاطبهای ادبیات مؤثر بوده، کدام است. پاسخی که او به این پرسش میدهد، رشد است. حالا منظور نیکولایهوا از رشد چیست؟ باید دید.
نیکولایهوا وقتی از رشد حرف میزند، مفهوم پیچیدهای مد نظرش است. او رشد را فرآیندی میداند که در آن، کودک آرام آرام برای ورود به جهان بزرگسالی آماده میشود. او میگوید در ذهن اغلب ما فرآیند رشد به همین صورت نمادین شده است، حتی در جهان باستان، حتی در میان قبایل بدوی، کودک موجودی بوده است که باید او را برای ورود به اجتماع آماده کرد، برای پیدا کردن یک هویت مشخص انسانی و برای پذیرش یک نقش مشخص اجتماعی که او را هم از بقیه متمایز کند و هم به آنها پیوند بدهد. در اسطورههای کهن، نام این فرآیند را تشرف (Initiation) گذاشتهاند و در هر جامعهای، کودکان به نوعی این مسیر را طی میکردهاند و آیینهای خاصی هم برای بهسلامت طی کردن آن وجود داشته است. کارل یونگ، روانتحلیلگر معروف هم در روانشناسی خودش، این موضوع را مطرح کرده. از دید او، کودک در مسیر رشد، کمکم هویت کودکانهاش را از دست میدهد و در پایان مسیر تشرف، با قربانی کردن خودِ کودکانهاش، به صورت یک فرد بزرگسال، از نو متولد میشود. با این تفاصیل، نیکولایهوا میگوید آثار ادبی را هم باید با همین استعاره، یعنی استعارهی تشرف بفهمیم و طبقهبندی کنیم. در واقع، آثار ادبی انعکاس تصور جامعه دربارهی مراحل این مسیر تشرفند. این تصور نمادین است و ادبیات هم نمادین است، یعنی جامعه وقتی به کودک فکر میکند، او را موجودی در حال رشد میبیند، رشدی که پایان آن، تشرف به دنیای بزرگسالی است؛ بنابراین مسیر رشد کودک مسیر تشرف اوست به جهان بزرگسالان. این تصور نمادین در ادبیات کودک منعکس میشود، یعنی آثار ادبی را میتوان آثاری در نظر گرفت که مراحل متوالیِ این رشد-تشرف را به صورت نمادین نشان میدهند و هرکدام روایت خودشان را از این مراحل دارند. این آثار کودک را قهرمان این سفر تشرف در نظر میگیرند. اینجاست که نیکولایهوا میگوید ما میتوانیم مبنای درست و کارآمدی برای طبقهبندی آثار ادبیات کودک و نوجوان پیدا کنیم، یعنی در مراحل سفر تشرف که در ادبیات کودک منعکس شده.
در این مرحله است که پرسش بعدی مطرح میشود: مراحل این سفر تشرف کدامند؟ نیکولایهوا با تلفیق هوشمندانه و خلاقانهی نظرات اندیشمندان پیش از خودش، این سفر تشرف را به سه مرحله تقسیم میکند و بعد میگوید که آثار ادبیی که هریک از این مراحل را به صورت نمادین منعکس میکنند، چه ویژگیهایی دارند.
قبل از اینکه این مراحل را توضیح بدهم، اول از همه بگذارید یک بار دیگر یادآوری کنم که هدف ما از طرح این طبقهبندیها و بحثهایی که در حوزهی ادبیات کودک مطرحند، پیدا کردن یک اساس مفید است برای انتخاب قصه برای کودکان. پس همین طور که ادامهی بحث را میخوانید، هدفمان را فراموش نکنید.
سه اصطلاح اساسی که مسیر تشرف کودک را در ادبیات کودک و نوجوان نشان میدهند، اینها هستند: ادبیات پیش از هبوط، ادبیات کارناوالی و ادبیات پس از هبوط. اصطلاحات عجیب و غریبیاند؛ نه؟
ماجرای هبوط را که لابد یادتان هست: قصهی آدم و حوایی که خدا آنها را در بهشت عدن آفرید و از همهی نعمتهایش به آنها داد و در مقابل، فقط از آنها خواست به میوهی ممنوع نزدیک نشوند. آنها نتوانستند در برابر وسوسهی خوردن آن میوه مقاومت کنند و میوه را خوردند. مجازاتشان هم این بود که برهنگیشان بر آنها آشکار شد؛ از بهشت عدن فروافتادند و به زمین هبوط کردند. ربط این ماجرا به سفر تشرفِ ادبیات کودک چیست؟ توضیح خواهم داد، اما قبل از آن، بگذارید دربارهی اصطلاح کارناوال هم توضیح کوتاهی بدهم.
کارناوال نوعی جشن خیابانیِ جمعی است که ویژگی اصلی آن، طنز و شادی و افراط در اینها و واژگون شدن قوانین و قواعد زندگی عادی و عقلانیِ روزمره است. در کارناوالها مردم لباسهایی میپوشند که ممکن است در زندگی عادی، به خودشان اجازهی پوشیدن آن را ندهند، کارهایی میکنند که در حالت عادی ممکن است برایشان مُجاز نباشد و از آن مهمتر، در کارناوال، سلسلهمراتب اجتماعی تغییر میکند. آدمهای ضعیف یا تحقیرشده در کارناوالها معمولاً جایگاه برجستهتری دارند و حتی ممکن است در جشن، به صورت نمادین، پادشاه یا فرمانروا یا قهرمان باشند. این ویژگیها را خوب به خاطر بسپارید تا در بخش دوم مقاله توضیح بدهم که معنای نامگذاری مراحل سفر تشرف با این اصطلاحات چیست.
پانوشت
[1] اینجا یک سؤال مهم مطرح میشود که ما فعلاً از آن میگذریم: آیا این گروه از آثار که به آنها ادبیات کودک و نوجوان میگوییم، خودشان ژانر نیستند؟ اگر ادبیات کودک و نوجوان را ژانر در نظر بگیریم، آیا طبقهبندی ژانری این بخش از ادبیات، معنایی دارد؟ آیا همهی آن طبقهبندیهایی که به نام jav ژانرهای ادبیات کودک و نوجوان مطرح شده، در واقع طبقهبندیِ زیرژانرهای یک ژانر بزرگتر است؟
منابع
Nikolajeva, Maria. (2002). “Growing up: The Dilemma of Children‘s Literature”. Children’s Literature as Communication: the ChiLPA Project. Roger D. Sell (Ed.). John Benjamins.
یونگ، کارل گوستاو (1393). انسان و سمبولهایش. ترجمهی محمود سلطانیه، تهران: جامی.