افسانه‌ی کدو قلقله‌زن (صوتی)
آهای! آهای! یه قصه دارم! یه قصه عین شیرینی باقلوا، عین تخمه‌ی آفتاب‌گردون، عین سیبای لُپُ‌گلیِ بهاری!
بچه‌ها
مبارزه با مورچه های قرمز (بر اساس کتاب یکی بود نوشته‌ی سوسن طاقدیس) – صوتی
تا حالا مورچه‌های ریز و سیاه و کوچک را دیده‌اید؟ آن‌ها خیلی طفلکی هستند و کسی آن‌ها را نمی‌بیند. اما خدا حوا
شهر الفبا…
روزی و روزگاری در شهر الفبا، پنج نقطه زندگی می‌کردند. درست گفتم! شهر الفبا جایی‌ست که در آن کلی حرف و کلمه و نق
درخت قاضی (حکایتی از قابوس‌نامه)
قاضی معروفی بود در طبرستان که به عدالت و هوش و ذکاوت مشهور بود. مرد طبری به همراه دوستش پیش او آمد و گفت: «ای قاض
باغ جادویی بود، اما…
در روزگاران گذشته، یک مرد باغداری بود که همه اونو می‌شناختن. چرا این مرد باغ‌دار رو می‌شناختن؟ چون این پیرم
ماه‌پیشونی
تو یه روستای خوش‌آب‌وهوا و زیبا، دختری به نام ستاره با پدر و مادرش زندگی می‌کرد. مادر ستاره خیلی خیلی مهربون
کمان جادویی – بر اساس قصه‌ی آرش کمانگیر شاهنامه فردوسی
روزگار سختی بود که جنگ تمامی نداشت. افراسیاب، پادشاه توران زمین، به ایران حمله کرده بود و این جنگ دوازده سال طو
مرد خوش شانس – داستان یک ضرب‌المثل قدیمی
شما ضرب‌المثل «یه‌بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، بار سوم تو دستی ملخک» را شنیده‌اید؟ بهنظر شما ملخ‌ها،
میخ یادگاری – بر اساس یک افسانه‌ی قدیمی
بهنظر شما یک میخِ آهنی ساده، چطور می‌تواند زندگی یک نفر را عوض کند. فکر می‌کنید نمی‌تواند؟ پس به این قصه گوش
بز زنگوله پا – بر اساس یک افسانه‌ی قدیمی
یکی بود؛ یکی نبود. یه جایی، اون وقتا که حیوونا هنوز حرف زدن یادشون نرفته بود و کنار آدما واسه خودشون خونه و زندگ
نجفقلی تنبل – بر اساس یک افسانه‌ی قدیمی
شما هم توی رویاهاتون یک قلم جادویی داشتید که مشق‌هاتون را می‌نوشت؟ یک حمام جادویی که شما را حمام می‌برد و یا
مهمانی با آش سنگ- بر اساس یک افسانه‌ی قدیمی
آش رشته دوست دارید؟ آش شله‌قلم‌کار چطور؟ نظرتان درباره‌ی آش سنگ چیست؟ درست شنیدید، آش سنگ!
روباه و سگ
روباه حیوان زیرک و مکاری است، اما او هم بالاخره گول می‌خورد! چطوری؟ بیاین بشنویم…
سیب سفره‌ی عید
اگر خودت سر کار می‌رفتی و پول درمی‌آوردی، با پولت چه می‌خریدی؟ خوراکی؟ اسباب‌بازی؟ لباس؟ اگر نزدیک عید بود،
برویم قورباغه‌های درختی را ببینیم
من و مامان و بابا زیر آن درخت‌ها، موسیقی جنگل را می‌شنیدیم. ما عاشق درخت‌ها و حیوانات بودیم. قوی و امیدوار بود
کوزه‌ی پر از سکه‌ی طلا
شما اگر یک کوزه پر از سکه‌ی طلا پیدا کنید، با آن چه‌کار می‌کنید؟ مخفی‌اش می‌کنید، یا به همه می‌گویید؟ در ای