توکتاب شمارهی8 – ماهی سیاه کوچولو
صمد بهرنگی، معلم قصهگو، سالها پس از مرگش، سهشنبه شبی از شبهای پاییز، آدمهایی را دور هم جمع کرد که هرکدامشان جایی در زندگی خود، با قصهی ماهی سیاه کوچولوی او برخورد کرده بودند و در دنیایشان، سفری آغاز شده بود از برکهای کوچک به قصد آبهای ناشناختهی زندگی.
توکتاب 8 پررونق و زیبا بود و گرم از قصههای زندگی آدمها. از گیتاری به نام ماهی سیاه کوچولو تا نجات دادن کتابهایی که میرفتهاند برای خمیر شدن، تا کشف چهرهی دیگری از پدر یا رویای تغییر جهان در روزهای اعتراض و امید.
دوستان جدیدی به توکتاب 8 آمدند. آنها عاشق ادبیات بودند و مثل ماهی سیاه کوچولو، جایی در زندگیشان، از منطقهی امن خود خارج شده بودند و در مسیری افتاده بودند. از ماهی سیاه کوچولو پرسشهایی کردند: چرا تنها به مبارزه میروی؟ چرا فکر میکنی فقط خودت برحقی؟ چرا نمیتوانی با مادرت گفتوگو کنی؟…
از صمد معلم و کتابهایش گفتیم، از رویاهایی که بر باد رفتند و رویاهای جدیدی که شکل گرفتند. ماهی سیاه کوچولو خنجر به دست داشت. از مبارزه حرف زدیم و تغییر شکل مبارزهی مطلوب در ذهن انسان امروز.
هنوز پرسشهای زیادی مانده بود و اقیانوس نهایت نداشت. توکتاب 8 میدان قصهگوهایی بود که با روایتهاشان چراغ روشن میکردندو در روشنایی چراغ، چهرههای غریبه خیلی زود آشنا شدند.
سهشنبه 23 آبان ماه 1402 برای مهمانان و میزبانان توکتاب از آن شبهای بهیادماندنی شد. جای همهی آنها که دوست داشتند باشند و نبودند، خالی!
اما کتاب توکتاب 9 این بار داستانی است با پسزمینهی روانشناختی-فلسفی. داستان اول کتاب مامان و معنی زندگی را برای سهشنبهی آیندهی توکتاب، 30 آبان 1402، خواهیم خواند. نام داستان اول هم همان نام خود کتاب است: «مامان و معنی زندگی».
به امید دیدارتان!
از کم شروع کنیم و بخوانیم.
لینک دریافت کتاب
سایر جلسات توکتاب
توکتاب شمارهی 40 – سر کلاس با کیارستمی
-
توکتاب شمارهی 38 – دوست بازیافته از فرد اولمن
23 مهر 1403 -
توکتاب شمارهی 36 – مادر و پنجاه سال زندگی در ایران
21 مرداد 1403
دیدگاهتان را بنویسید